شباهت حضرت زهرا با پيامبر


حديث دهم (1)

فاطمة (ع) شبيهة الرسول (ص)

في كلامه و حديثه

عن عائشة أم المؤمنين رضي اللَّه عنها أنها قالت: ما رأيت أحدا كان أشبه كلاما و حديثنا برسول اللَّه صلي اللَّه عليه و سلم من فاطمة و كانت إذا دخلت عليه قام إليها فقبلها و رحب بها كما كانت تصنع هي به صلي اللَّه عليه و سلم.

حديث دهم: فاطمه (س) شباهتهاي حضرت زهرا به پدرشان رسول اكرم (ص)

عايشه ام المؤمنين گفت:

از نظر گفتار و سخن احدي را شبيه تر به رسول خدا (ص) از فاطمه (س) نديدم، هنگامي كه فاطمه (س) بر رسول خدا (ص) وارد مي شد، پيامبر (ص) پيش پاي او بلند مي شد و او را مي بوسيد و به او خوش آمد مي گفت، آنچنان كه هنگامي كه پيامبر (ص) بر فاطمه (س) وارد مي شد او نيز چنان مي كرد، يعني پيش پاي پيامبر (ص) قيام مي كرد او را مي بوسيد و به او خوش آمد مي گفت.

حديث هفدهم (2)

فاطمة (ع) تشبه رسول اللَّه (ص) في قيامها و قعودها

عن عائشة أم المؤمنين، قالت: ما رأيت أحدا أشبه سمتا و هديا برسول اللَّه في قيامها و قعودها من فاطمة بينت رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و سلم

قالت: و كانت إذا دخلت علي النبي صلي اللَّه عليه و سلم قام إليها فقبلها و أجلسها في مجلسه، و كان النبي صلي اللَّه عليه و سلم إذا دخل عليها قامت من مجلسها فقبلته و أجلسته في مجلسها. فلما مرض النبي صلي اللَّه عليه و سلم، دخلت فاطمة فأكبت عليه فقبلته، ثم رفعت رأسها فبكت ثم أكبت عليه، ثم رفعت رأسها فضحكت

فقلت: إن كنت لأظن أن هذه من أعقل نسائنا فإذا هي من النساء، فلما توفي النبي صلي اللَّه عليه و سلم، قلت لها: أرأيت حين أكببت عليه فرفعت رأسك فضحكت، ما حملك ذلك؟!

قالت: إني إذا لبدرة أخبرني أني أسرع أهله لحوقا به فذلك حين ضحكت.

حديث هفدهم: فاطمه (س) در قيام و قعودش شبيه پيامبر (ص) است

... از عايشه نقل شده است كه گفت:

كسي را شبيه تر از فاطمه (س) به رسول خدا (ص) از نظر رفتار و روش فردي در قيام و قعود نديدم.

هنگامي كه فاطمه (س) بر پيامبر (ص) وارد مي شد، پيامبر (ص) پيش پاي او قيام مي كرد و او را مي بوسيد و در جاي خود مي نشاند و متقابلا هنگامي كه پيامبر (ص) بر فاطمه (س) وارد مي شد، فاطمه (س) پيش پاي پدر قيام كرده او را مي بوسيد و در جاي خود مي نشاند.

چون پيامبر (ص) مريض شد، فاطمه (س) وارد شد و خودش را به روي پدر افكند و او را بوسيد، بعد سرش را بلند كرد، و گريه كرد، دوباره خودش را به روي پدر افكند، بعد سرش را بلند كرد، و خنديد.

گفتم: گمان مي كردم كه او (فاطمه (س» داناترين زنان ما است، در حالي كه او هم زني از زنهاست.

چون پيامبر (ص) وفات يافت به او گفتم:

هنگامي كه خودت را به روي رسول خدا (ص) افكندي، سپس سرت را بلند كردي و خنديدي چه شد؟ چرا خنديدي؟!

فاطمه (ع) فرمود:

من در آن هنگام مانند كسي بودم كه هستي اش را از دست داده است. پيامبر (ص) به من خبر داد نزديكترين كس كه به او ملحق شود من هستم، در اين هنگام خنديدم.

***

1ـ و قال الحافظ عبدالبر فى الاستيعاب ج 4 ص 375، ط- مصر: و ذكر السراج عبدالرزاق، عن معمر أنه أخبره عن قتادة، عن أنس قال: قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و سلم الحديث

ثم قال: (و حدثنا) محمد بن الصباح، قال عثمان بن عمر عن إسرائيل، عن ميسرة بن حبيب عن المنهال بن عمرو عن عائشة بنت طلحة.

2ـ قال الحافظ، أبوعيسى، محمد بن عيسى بن سورة المعروف بالترمذى فى الجامع الصحيح الجزء الخامس، ص 700

حدثنا محمد بن بشار، حدثنا عثمان بن عمر، أخبرنا إسرائيل عن ميسرة بن حبيب، عن المنهال بن عمرو، عن عائشة بنت طلحة.