غروب خورشيد


در سكوت اي سلاله عشق آسمان گريست

خورشيد ديده بست و زمين و زمان گريست

يك آسمان ستاره زداغت سوختند

بي ماه عارضت دل كروبيان گريست

دخت نبي و جلوه طوبي و بحر فيض

در ماتم رسول عيان و نهان گريست

جبريل خون گريست ز فرط اِلَم چو ديد

شير خدا به ماتم زهرا ز جان گريست

از داغ ناز دانه ختم رسل ز بس

چون ابر نوبهار زمين و زمان گريست

فخر زنان هر دو جهانست فاطمه

كز مرگ او تمام جهان بي امان گريست

اي شيعه خون ببار كه در سوگ فاطمه

دلهاي شيعيان جهان با فغان گريست

شهلا دلم بشوق بقيع است روز و شب

زين رو قلم چو ديده من خون چكان گريست

شاعر
صديقه صابري