خانه خاموش
گر چه خاموشم بود در دل من محشري
كز پرستويم بجا مانده يك مشت پري
بي قرارم - ناله دارم - اي خدا صبرم بده
در عزاي فاطمه بي قراري مي كنم
شب كنار قبرا و سوگواري مي كنم
بي شكيبم من غريبم - اي خدا صبرم بده
سوزم از داغش ولي از نبي شرمنده ام
اي خداوندا - چرا، بعد زهرا زنده ام
جان و جانان سيرم از جان - اي خدا صبرم بده
ديشب از هجر رخش - تا سحر زينب نخفت
با دو چشم خونفشان اين سخن پيوسته گفت
خون بگريد ديده ام در عزا و ماتمش
بر غم طولاني و عمر مثل گل كمش
ياس حيدر - گشته پر پر - اي خدا صبرم بده
داغ زهرايم فكند بار غم بر دوش من
بعد او غمخانه شد خانه ي خاموش من
قد كمانم - نوحه خوانم - اي خدا صبرم بده