مرکز پاسخگويي: مركز فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاه ها
موضوع اصلي: تاريخ و سيره
موضوع فرعي: تاريخ و سيره
با توجه به رواياتي در مورد گريه حضرت زهرا(س) و اعتراض همسايگان اين عمل را با شخصيت والاي آن حضرت چگونه توجيه مي كنيد؟

پاسخ:
- اينكه حضرت فاطمه(ع) در فراق پدرش گريه مي كرد درست است و در روايات متعددي اين مطلب آمده است و در بعضي از اين روايات آمده است كه همسايگان از گريه هاي فاطمه(ع) بي تاب شده بودند و به خدمت اميرالمؤمنين رسيدند و عرض داشتند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو يا شب گريه كن يا روز آرام بگير و يا روزها گريه كن و شب استراحت كن و... { (بحارالانوار، جلد 43، ص 36 و 35)(همان، ص 177) } در بررسي اين روايات بايد گفت اولاً بعضي از اين روايات ضعيف و غير قابل اعتماد مي باشد زيرا در هيچ منبع معتبر نيامده است و بعضي ها قابل توضيح است و علامه مجلسي(ره) نيز بعضي از اين روايات را غير قابل استناد و اعتماد مي داند. { (بحارالانوار، ج 43، ص 177) } از طرف ديگر اينكه قائل بشويم حضرت زهرا(ع) طوري گريه و جزع مي كرد كه موجب اذيت و سلب آسايش مردم مي شد. باتوجه به بزرگواري و عظمت و عصمت زهرا(ع) غير قابل تصور به نظر مي رسد. علامه سيد جعفر مرتضي عاملي در اين باره مي گويد: «ما تصور نمي كنيم كه گريه زهرا(س) در فراق پدرش آسايش مردم را به هم زد و موجب اعتراض آنان شد بلكه آنچه آنان را ناراحت كرد و به واكنش واداشت چيزي است كه وجود زهرا(س) در كنار قبر پدرش با حالتي از حزن و اندوه و دلتنگي و دل شكستگي برمي انگيخت (يعني) مظلوميت زهرا كه بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده چه نمايانگر حالت تحريك مداوم مردم پاك نهاد و مخلص و با ايمان و در نتيجه نابودي خطي بود كه از انجام هيچ عملي در راه رسيدن به خواسته هايش فرو گذار نكرد گريه زهرا در فراق شخص رسول خدا(ص) به اندازه گريه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباري كه به مجرد وفات پيامبر اسلام و اسوه هايش در خود فرو برد. نبود بنابراين گريه زهرا(ع) جزع از مصيبت و بزرگ شمردن فقدان شخص نيست كه با پذيرش قضا و قدر الهي منافات داشته باشد» { (ترجمه ماساة الزهرا (رنج هاي زهرا) علامه سيد جعفر مرتضي عاملي، مترجم: محمد سپهري، ص 302 و 301) } 2- در احاديثي آمده است به علي(ع) پيشنهاد شد كه به فاطمه بگويد يا شب گريه كند يا روز تا مردم آسايش داشته باشند و بدين جهات نيز اميرالمؤمنين(ع) در بقيع سايباني (بيت الاحزان) درست كردند تا فاطمه روزها در آن عزاداري كند. حال سؤال اين است كه اگر گريه فاطمه موجب اذيت مردم مي شد اين مزاحمت در شب بيشتر آسايش مردم را به هم مي زند زيرا كه در روز به دنبال كارهاي روزانه خود مي رفتند. پس بايد اعتراف كنيم به اين حقيقت كه گريه و ناله فاطمه آسايش مردم مدينه را به هم نزد بلكه آرامش حاكمان سقيفه را به هم مي زد چون كه حاكمان جديد مي بايست در مسجد پيامبر(ص) و در كنار منبر شريف آن حضرت جايي كه فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و اين حضور با گريه و اندوه فاطمه به مخاطره مي افتد لابد بايد آن حضرت را از گريه منع كنند. { (ضياءالدين، ج 2، ص 140، نقل از رنج هاي زهرا، ص 303) } بنابراين گريه فاطمه بر حاكمان زور و تزوير گران بود گريه فاطمه در نزديكي مسجد سؤال برانگيز و تحريك كننده عواطف و متزلزل كننده پايه هاي خلافت سران سقيفه بود لذا هم ايشان را از گريه نهي كردند و بعيد هم نيست كه عده اي را براي جلوگير از اين كار به عنوان اعتراض يا پيشنهاد به (علي ع) اجير كرده باشند. 3- حضرت فاطمه(ع) بعد از رحلت پيامبر به فاصله كوتاهي به پدرش ملحق شدند در اين فاصله اندك گريه و حزن آن حضرت بر پدرش كه نظيرش در دو عالم نيست و افضل پيامبران است چيزي طبيعي به نظر مي رسد و از طرف ديگر مردم نيز خود را در آن مصيبت عظماي بشري صاحب عزا مي دانستند پس چطور اعتراض مي كردند؟ اول اينكه بگوييم همانطوري گريه آن حضرت بيشتر بر مصائب وارده بر وصي آن حضرت بود به نوعي سياسي و افشاگرانه بود، نهي دستگاه حاكم از گريه فاطمه نيز مستقيماً يا غيرمستقيم توسط شيوخ مدينه نيز سياسي و براي تثبيت حكومت خودشان بود. بنابراين گريه عصمت كبري فاطمه زهرا(ع) به معصوميت آن حضرت خدشه وارد نمي كند و اين اعتراض به قضاو قدر الهي هم نمي باشد و گريه آن حضرت با صداي بلند و آزاد دهنده نبوده بلكه چون شخصيت محبوب و مورد توجه مسلمانان بوده براي ناراحتي و گريه معمولي ايشان سؤال برانگيز بوده است واين گريه به قصد سياسي كاري نبوه بلكه بالطبع اثر سياسي داشته چراكه وقتي مردم از جهت حزن و گريه ايشان سؤال مي كردند انحراف خط نبي اكرم و هدايتي را كه ايشان بنا نهاده بود در پاسخ مي شنيدند.