بشارت بهشت بر شيعيان حضرت زهرا


چنانكه رسول اكرم به شيعيان اميرالمؤمنين و فرزندان معصومش بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبي بيان داشته اند، نسبت به شيعيان زهرا عليهاالسلام نيز عينا با ذكر همان مناقب مژده ي بهشت داده اند. شيعه يعني تابع و پيرو و اقتداكننده. شيعه ي علي كسي است كه از علي عليه السلام هدايت مي يابد و همراه او و متمسك و دست به دامان اوست. شيعه ي فاطمه عليهاالسلام در اخبار عينا در رديف شيعيان علي است. گاه پيامبر اكرم در مدح شيعيان اميرالمؤمنين سخن مي گويد، و گاه در منقبت شيعيان فاطمه سلام اللَّه عليها و همين روش رسول خدا نشانگر اين است كه حضرت زهرا عليهاالسلام خود استقلال دارد و داراي كرامات و مقام والا و صاحب ولايت كبري مي باشد.

اينك حديثي از پيامبر اكرم در شان آن حضرت:

«عن جابر بن عبداللَّه مرفوعالا اذا كان يوم القيامة تقبل ابنتي فاطمة علي ناقة من نوق الجنة...، خطامها من لولو رطب، قوائمها من الزمرد الاخضر، ذنبها من المسك الاذفر، عيناها ياقوتتان حمراوان، عليها قبة من نور، يري ظاهرها من باطنها، و باطنها من ظاهرها، داخلها عفو اللَّه، خارجها رحمةاللَّه، علي راسها تاج من نور، للتاج سبعون ركنا، كل ركن مرصع بالدر و الياقوت. يضي ء كما يضي ء الكوكب الدري في افق السماء علي يمينها سبعون الف ملك، و عن شمالها سبعون الف ملك، و جبرئيل آخذ بخطام الناقة، ينادي باعلي صوته:

غضوا ابصاركم حتي تجوز فاطمه بنت محمد؛ فلا يبقي يومئذ نبي و لا رسول و لا صديق و لا شهيد الا غضوا ابصارهم حتي تجوز فاطمة فتسير حتي تحاذي عرش ربها جل جلاله...، فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: يا حبيبتي و ابنة حبيبي، سليني تعطي، واشفعي تشفعي.... فتقول: الهي و سيدي ذريتي و شيعتي، و شيعة ذريتي و محبي، و محبي ذريتي. فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: اين ذرية فاطمة و شيعتها و محبوها و محبو ذريتها، فيقبلون و قد احاط بهم ملائكة الرحمة، فتقدمهم فاطمة، حتي تدخلهم الجنة». (1) جابر بن عبداللَّه از رسول خدا روايت مي كند كه فرمود:

«هنگامي كه روز قيامت فرارسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقه اي از ناقه هاي بهشتي وارد عرصه محشر مي شود، كه مهار آن ناقه از مرواريد درخشان و چهارپاي آن از زمرد سبز، دنباله اش از مشك بهشتي، چشمانش از ياقوت سرخ، و بر فراز آن، قبه اي (خيمه اي) از نور، كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است. فضاي داخل آن قبه، انوار عفو الهي و خارج آن خيمه، پرتو رحمت خدايي است. و بر فرازش تاجي از نور كه داراي هفتاد پايه است از در و ياقوت كه همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مركب هفتاد هزار ملك، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است- و جبرئيل در حالي كه مهار ناقه را گرفته است- با صداي بلندي ندا مي كند: نگاه خود را فراسوي خويش گيريد، و نظرها به پايين افكنيد، اين فاطمه دختر محمد است كه عبور مي كند. در آن هنگام، حتي انبيا و صديقين و شهدا همگي از ادب، ديده فرومي گيرند؛ تا اينكه فاطمه عبور مي كند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مي گيرد، آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا مي شود: اي محبوبه ي من، و اي دختر حبيب من، بخواه از من آنچه مي خواهي؛ تا عطايت كنم و شفاعت كن هر كه را مايلي تا قبول فرمايم. در جواب عرضه مي دارد: اي خداي من، و اي مولاي من، درياب ذريه ي مرا، شيعيان مرا، پيروان مرا، و دوستان ذريه ي مرا. بار ديگر از جانب حق خطاب مي رسد: كجا هستند ذريه فاطمه و پيروان او؟ كجايند دوستدارانش، و دوستداران ذريه ي او؟ در آن هنگام جماعتي به پيش مي آيند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوي در ميان مي گيرند. و فاطمه عليهاالسلام در حالي كه پيشگام آنهاست همگي را همراه خود به بهشت وارد مي فرمايد».

حضرت صديقه سلام اللَّه عليها در روز قيامت سوار بر مركبهاي متفاوت به تناسب مواقف متعدد است؛ و اينكه در احاديث وارده، مركبهاي آن حضرت، متفاوت ذكر شده است، و به نظر بعضي ها نوع مركب مورد اختلاف بوده است صحيح نيست. زيرا هر مركبي كه بيان شده است با مشخصات معين در موقف معين بوده و همه اش درست جاي اختلاف نيست؛ و علت اختلاف در مشخصات مركب، از اين جهت است كه هنگامي كه فاطمه عليهاالسلام به سوي عرش الهي سير مي كند مركب خاصي دارد، وقتيكه از مقابل عرش به جانب بهشت روان است يك مركب مخصوص ديگر؛ و همچنين هنگام ورود به بهشت و جولان و طيران در فضاي رحمت الهي- همانند جعفر طيار- داراي مركبهاي خاص و گوناگون مي باشد. در روايتي كه ذكر شد، و مشخصات يكي از مركبهاي آن حضرت بيان گرديد و گفته شد كه جبرئيل مهار ناقه ي بهشتي زهرا سلام اللَّه عليها را در روز محشر مي گيرد. مي توان گفت كه جبرئيل، نماينده ي خاص خداي لامكان، در هر مكان و موقفي است و در برخي از آيات و روايات كه جمله ي «خدا آمد» بكار رفته است، دانشمندان همه را حمل بر آمدن جبرئيل نماينده ي حق تبارك و تعالي نموده اند؛ لذا هنگام ورود فاطمه عليهاالسلام به عرصه ي محشر، آن يكتا كنيز برگزيده ي خدا و بانوي بانوان عالم از اولين و آخرين، همين شايسته ي اوست كه مهار مركبش را جبريل امين بگيرد و با افتخار ندا كند:

«غضوا ابصاركم حتي تجوز فاطمة بنت محمد». (2)

در يك روايت ديگر از رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم چنين نقل شده است كه فرمود: «... ينادي مناد من بطنان العرش، يا اهل القيامه غضوا ابصاركم، هذه فاطمه بنت محمد، تمر علي الصراط، فتمر فاطمه عليها و تمر شيعتها علي الصراط كالبرق الخاطف...». (3)

«روز قيامت منادي از ميان عرش الهي ندا مي كند: اي اهل محشر چشمان خود فروگيريد، اين فاطمه دختر محمد است كه از صراط عبور مي كند، آنگاه فاطمه با شيعيان بسرعت برق از صراط مي گذرند».

در حديث ديگري از حضرت رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه فرمود: «... ثم يقول جبرئيل: يا فاطمه سلي حاجتك. فتقولين: يا رب شيعتي. فيقول اللَّه عز و جل: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه ولدي. فيقول اللَّه: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه شيعتي. فيقول اللَّه: انطلقي فمن اعتصم بك فهو معك في الجنه. فعند ذلك يود الخلائق انهم كانوا فاطميين، فتسيرين و معك شيعتك و شيعه ولدك و شيعه اميرالمؤمنين آمنه روعاتهم...». (4)

«پس آنگاه جبرئيل عرض مي كند: اي فاطمه، هر چه مي خواهي از خداي خويش طلب كن. فاطمه عرض مي كند: خدايا، شيعيان مرا درياب. خطاب مي رسد: همه ي شيعيان تو را آمرزيدم. عرضه مي دارد: پروردگارا، شيعه ي فرزندانم را نيز نجات بده. ندا مي آيد: همه ي آنان را بخشيدم؛ يا فاطمه، اينك در ميان اهل محشر برو و هر كسي كه به تو پناهنده شود، همراه تو به بهشت وارد خواهد شد. پيامبر اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم سپس به سخنان چنين ادامه داد: در آن هنگام همه ي مردم آرزو مي كنند كه اي كاش ما نيز فاطمي بوديم. يا فاطمه، در چنين روزي است كه شيعيان تو، پيروان اولاد تو، و شيعيان اميرالمؤمنين در پي تو به سلامت وارد بهشت مي شوند».

جناب جابر در يك حديث مفصل از حضرت باقر سلام اللَّه عليه نقل مي كند كه فرمود:

«... واللَّه يا جابر انها ذلك اليوم لتلتقط شيعتها و محبيها كما يلتقط الطير الحب الجيد من الحب الردي ء، فاذا سار شيعتها معها عند باب الجنه، يلقي اللَّه في قلوبهم ان يلتفتوا، فاذا التفتوا فيقول اللَّه عز و جل: يا احبائي ما التفاتكم؟ فقد شفعت فيكم فاطمه بنت حبيبي. فيقولون: يا رب احببنا ان يعرف قدرنا في مثل هذا اليوم. فيقول اللَّه: يا احبائي ارجعوا و انظروا من احبكم لحب فاطمه، انظروا من اطعمكم لحب فاطمه، انظروا من كساكم لحب فاطمه، انظروا من سقاكم شربه في حب فاطمه، انظروا من رد عنكم غيبه في حب فاطمه، خذوا بيده و ادخلوه الجنه. قال ابوجعفر: واللَّه لا يبقي في الناس الا شاك او كافر او منافق...». (5)

«به خدا قسم يا جابر، اين است همان روزي كه مادرم زهرا شيعيان خود را از ميان اهل محشر جدا مي كند چنان مرغي كه دانه هاي خوب را از بد جدا مي سازد. و چون همراه فاطمه شيعيانش به در بهشت مي رسند، خدا در قلب آنان چنين القاء مي فرمايد كه به پشت سر خويش نگاه كنند؛ آنگاه كه به عقب سر خود نظر افكنند، از جانب خداي تعالي خطاب مي شود: سبب چيست كه شما به پشت سرتان نگاه مي كنيد؟ من كه شفاعت فاطمه دخترم حبيبم محمد را درباره ي شما پذيرفتم. عرض مي كنند: پروردگارا دوست مي داريم قدر و منزلت ما شيعيان فاطمه در چنين روزي شناخته شود. پس، از جانب خداي تعالي خطاب مي شود: اي دوستان من برگرديد، برگرديد (به صحنه ي محشر)، نظر افكنيد (در ميان آن جماعت و) هركس را كه براي دوستي فاطمه شما را دوست داشته است هر كس را كه به خاطر زهرا به شما دوستداران فاطمه اطعام كرده؛ نيكي نموده، و با جرعه ي آبي سيرابتان كرده، و يا از غيبت افراد درباره ي شما مانع شده است: دست او را بگيريد و به بهشت واردش كنيد، سپس حضرت ابوجعفر (امام باقر) عليه السلام اضافه فرمود: به خدا سوگند از بركت محبت جده ام زهرا كسي بر جاي نمي ماند جز آنكسي كه نسبت به مقام والاي آل محمد ترديد داشته و يا كافر و يا منافق باشد».

در «تفسير فرات بن ابراهيم» روايتي از حضرت رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه آن حضرت فرمود:

«... تدخل فاطمة ابنتي الجنة و ذريتها و شيعتها...، و ذلك قوله تعالي: (لا يحزنهم الفزع الاكبر) (6)

... (و هم في ما اشتهت انفسهم خالدون) (7)هي واللَّه فاطمة و ذريتها و شيعتها...». (8)

«دخترم فاطمه با ذريه و شيعيانش وارد بهشت مي شوند، و در اين مورد است كه خداي تعالي مي فرمايد: هرگز فزع اكبر (هول و هراس بزرگ روز قيامت) آنها را غمگين نمي سازد... و با هر چه كه بدان تمايل دارند براي هميشه متنعمند...».

آري، فاطمه و ذريه و شيعيان او در پناه رحمت خدا، از وحشت روز محشر در امن و امان هستند و از اينجا معلوم مي شود كه حضرت زهرا داراي شيعه ي مخصوص به خود و صاحب استقلال شخصيت مي باشد.

عاصمي در كتاب زين الفتي- در بخش «الشراط الساعة»- از سلمان چنين روايت مي كند كه پيامبر اكرم فرمود:

«يا سلمان و الذي بعثني بالنبوة لاخذن يوم القيامة بحجزة جبرئيل، و علي اخذ بحجزتي، و فاطمة آخذه بحجزته، والحسن آخذ بحجزة فاطمة، والحسين آخذ بحجزة الحسن، و شيعتهم اخذه بحجزتهم.فاين تري اللَّه ذاهبا برسول اللَّه؟ و اين تري رسول اللَّه ذاهبا باخيه؟ و ان تري اخا رسول اللَّه ذاهبا بزوجته؟ و اين تري فاطمة ذاهبة بولدها؟ اين تري ولد رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم ذاهبين بشيعتهم؟ الي الجنة و رب الكعبه يا سلمان، الي الجنة و رب الكعبة ياسلمان، الي الجنة و رب الكعبه يا سلمان، عهد عهد به جبرئيل من عند رب العالمين». (9)

«اي سلمان، قسم به وجود مقدسي كه مرا به پيامبري مبعوث فرموده است، در روز قيامت، من دامان جبرئيل (نماينده ي خداي عز و جل را مي گيرم، و علي دامان مرا، و فاطمه دامان علي را، و حسن دامان فاطمه را، و حسين دامان حسن را، و شيعيانشان دست به دامان آنها هستند. يا سلمان، آيا گمان مي كني، خداي تعالي پيامبرش را (پناهنده ي خود را) كجا مي برد؟ و پيامبر، برادرش علي را؟ و علي همسرش زهرا را؟ و فاطمه دو فرزندش را؟ و آنها شيعيانشان را كجا خواهند برد؟ سپس پيامبر اكرم سه بار تكرار فرمودند: اي سلمان قسم به خداي كعبه به سوي بهشت مي برند؛ و اين پيماني است كه جبرئيل از جانب پروردگار جهانيان وعده داده است». اعتراف و ايقان به ولايت حضرت صديقه سلام اللَّه عليها، و اظهار تشيع و دوستي نسبت به او، در زيارت مخصوص آن حضرت نيز با اين جملات بيان شده است: «خدايا شاهد باش كه من از شيعيان زهرا و از دوستان اويم و معتقد به ولايت آن حضرت هستم».

با توجه به اينكه حضرت فاطمه صديقه سلام اللَّه عليها در والاترين مناقب و برترين مقامات با پدر و همسر و فرزندانش مشترك است و با در نظر گرفتن مطالبي كه نسبت به مراتب عالي آن حضرت در روز قيامت بيان شد، و بشارتهائي كه درباره ي شيعيانش از پيامبر اكرم نقل شده است، هرگز معقول نيست كه صاحب اين مقامات عاليه وليةاللَّه نباشد.

مطالبي را كه بيان شد، از اخباري كه در علت نامگذاري حضرت صديقه سلام اللَّه عليها به اسامي «فاطمه» و «بتول» وارد شده است مي توان استفاده كرد. فاطمه اسمي است كه از اسماء حق تبارك و تعالي مشتق گرديده، و بر عرش و جنت چنين نوشته شده است: «انا الفاطر و هذه فاطمه».

در كتاب ذخائر العقبي مي خوانيم:

«قال رسول اللَّه صل اللَّه عليه و اله و سلم لفاطمة: يا فاطمه تدرين لم سميت فاطمة؟ قال علي: يا رسول اللَّه لم سميت فاطمة؟ قال: ان اللَّه عز و جل قد فطمها و ذريتها عن النار يوم القيامة». (10)

«پيامبر اكرم به فاطمه فرمود: آيا مي داني چرا اسم ترا فاطمه نهاده اند؟ علي عرض كرد،: يا رسول اللَّه خودتان بفرماييد سبب اين تسميه چيست. پيامبر اكرم فرمود: سبب اين است كه خداي تعالي فاطمه و شيعيان او را از آتش روز قيامت منقطع و دور نگهداشته است».

روايت مذكور را محب الدين طبري در ذخائرالعقبي از ابن عساكر نقل كرده است و اضافه مي كند كه اين حديث را امام علي بن موسي الرضا عليهماالسلام نيز در مسند خود ذكر كرده است. محب الدين طبري مي گويد حضرت رضا در كتاب مسندش چنين مي فرمايد:

«ان رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم قال: ان عز و جل فطم ابنتي فاطمه و ولدها و من احبهم من النار فلذلك سميت فاطمه». (11)

«پيامبر اكرم فرمود: بدرستيكه خداي تبارك و تعالي دخترم فاطمه و فرزندانش را و هركسي را كه آنان را دوست بدارد از آتش منقطع و دور گردانيده است و از اين جهت است كه او را فاطمه ناميده اند».

علاوه بر دانشمنداني كه نامشان برده شد، جمعي ديگر از علماء نيز اين روايت را در كتابهاي خود آورده اند، از جمله عبيدي مالكي (12) در عمدة التحقيق اين مطلب را ذكر كرده است.

(13)قسطلاني كه يكي از دانشمندان بزرگ عامه است در مواهب اللدنيه چنين نقل مي كند:

«روي النسائي و الخطيب مرفوعا: (انما سميت فاطمه لان اللَّه فطمها و محبيها عن النار).

(14)و (سميت بتولا لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دينا و حسبا. و قيل لانقطاعها عن الدنيا الي اللَّه تبارك و تعالي) قاله ابن الاثير». (15)

«نسائي و خطيب بغدادي از پيامبر روايت كرده اند كه فرمود: (فاطمه به اين دليل فاطمه ناميده شده كه خداي تبارك و تعالي او را و دوستانش را از آتش منقطع و دور گردانيده است)؛ و ابن اثير مي گويد: (او را بتول ناميده اند، زيرا از نظر تدين و فضيلت و اصالت از تمام زنان عصر خويش جدا و ممتاز بوده است؛ همچنين گفته شده كه تسميه ي او به بتول به اين دليل است: كه فاطمه دل از دنيا گسسته و به خداي خويش پيوسته است)».

هر يك از نامهاي حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها رمزي و سري دارد كه در اخبار وارد است، چرا فاطمه اش ناميده اند؟ چرا او را بتول گفته اند، و چرا اسمش را عذرا نهاده اند؟

چنانكه گفته شد «فاطمه» و «بتول» در حقيقت هر دو يك معني دارند كه به فرمايش پيامبر اكرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم حاكي از اين است كه حضرت فاطمه و فرزندش و شيعيان او در روز قيامت از آتش منقطع و دورند. خدا ما را نيز از شيعيان فاطمه سلام اللَّه عليها قرار بدهد، ان شاءاللَّه.

***

1ـ امالى صدوق ص 25، بحارالانوار ج 43/ 220 219.

2ـ يعنى: (چشمان خود فرودبنديد تا فاطمه عبور نمايد). اين جمله در روايات متعدد با عبارات مختلفى ايراد گرديده است، كه از آن قبيل است:

«غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه الصديقه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و من معها».

«غضوا ابصاركم كم لتجوز فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم سيده نساءالعالمين على الصراط».

«غضوا ابصاركم و نكسوا روسكم».

«غضوا ابصاركم تمر فاطمه بنت رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم».

«غضوا ابصاركم حتى تعبر فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم».

«غضوا ابصاركم حتى تمر فاطمه بنت حبيب اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم».

«غضوا الابصار فان هذه فاطمه تسير».

«غضوا ابصاركم فهذه فاطمه بنت محمد رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم تمر على الصراط».

«نكسوا روسكم و غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه على الصراط».

«طاطاوا الروس و غضوا الابصار، فان هذه فاطمه تسير الى الجنه».

حاكم نيسابورى درباره‏ى روايت فوق مى‏گويد: «اين حديث- على شرط الشيخين (يعتى بر مبناى شرط بخارى و مسلم)- صحيح است». (مستدرك حاكم ج 3/ 153).

ابن ابى‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه ج 9/ 193 پس از نقل اين روايت چنين مى‏گويد: «و هذا من الاحاديث الصحيحه،.و ليس من الاخبار المستضعفه». يعنى اين روايت از احاديث صحيحه مى‏باشد و از جمله احاديث ضعيف نيست.

بعضى از مصادر اين روايت در كتب عامه از اين قرار است: معجم كبير طبرانى ج 1/ 108/ ح 180، مستدرك حاكم ج 3/ 153، 161، اسد الغابه ج 5/ 523، تلخيص المستدرك ج 3/ 153، فرائد السمطين ج 2/ 49/ ح 380، الصواعق المحرقه ص 289، كنز العمال ج 12/ ص 105، 106/ ح 34209- 34211، ص 108/ ح 34219، ص 109، 110/ ح 34229، ينابيع الموده ص 182، الاتحاف ص 46.

اين روايت در كتب شيعه نيز موجود است كه از جمله مى‏توان به مصادر ذيل مراجعه نمود: تفسير الامام العسكرى- ذيل تفسير سوره‏ى البقره، آيه‏ى 93- ص 434، كنز الفوائد ص 253، 254، 355، 356، تفسير فرات ص 437، 438/ ح 578. كسانى كه مايل به بررسى بيشتر روايات شيعى در اين باره هستند مراجعه بفرمايند به: بحارالانوار ج 7/ 336، ج 32/ 610، ج 37/ 70، ج 43/ 52، 53، 62، 64، 219، 220، 221، 223، 224، ج 68/ 59.

3ـ بحارالانوار ج 43/ 223.

4ـ تفسير فرات ص 444- 447/ ح 587، بحارالانوار ج 8/ 54، 43/ 227. اين حديث كه توسط اميرالمؤمنين از پيامبر اكرم نقل گرديده است نسبتا طويل است و در آن به بعضى از مناقب حضرت زهرا عليهاالسلام- خصوصا به موقف و مقام حضرت صديقه در محشر- اشاره گرديده كه ما بدليل اهميت آن، متن كامل روايت را در تعليق شماره‏ى 5 آورده‏ايم.

5ـ تفسير فرات ص 299/ ح 403، بحارالانوار 8/ 52، 43/ 65. متن كامل اين روايت در تعليق شماره‏ى 6 آمده است.

6ـ سوره‏ى الانبياء، آيه‏ى 103.

7ـ وره‏ى الانبياء، آيه‏ى 102.

8ـ اين عبارت در دو روايت نقل شده است كه هر دو در كتاب تفسير فرات آمده است. مراجعه بفرماييد به: تفسير فرات ص 269، 437، 438/ ح 362، 578، بحارالانوار ج 7/ 336، ج 43/ 63، ج 65/ 60.

9ـ زين الفتى فى شرح سوره هل اتى (نسخه‏ى مخطوط اين كتاب در نجف اشرف در اختيار مرحوم علامه امينى بوده است).

10ـ ذخائرالعقبى ص 26، ينابيع الموده ص 194، ارحج المطالب ص 24، 263، 445. نسائى و خطيب بغدادى روايت مى‏كنند كه پيامبر فرمود: «ان ابنتى فاطمه حوراء آدميه، لم تحض و لم تطمث، انما سماها فاطمه لان اللَّه فطمها و محبيها عن النار». (الصواعق المحرقه ص 245، كنز العمال ج 12/ 109/ ح 34226).

11ـ ذخائرالعقبى ص 26، ينابيع الموده ص 194، ارجح المطالب ص 445 263 24.

12ـ ابراهيم بن عامر على عبيدى مصرى مالكى متوفاى 1091 هجرى. وى داراى تاليفات متعددى است كه يكى از آنها كتاب «عمده التحقيق فى بشائر آل‏الصديق» مى‏باشد. (ايضاح المكنون ج 1/ 52، هديه العارفين ج 1/ 33، معجم المولفين ج 1/ 33).

13ـ عبيدى اين روايت را عينا از كتاب ذخائرالعقبى نقل مى‏نمايد. (عمده التحقيق ص 15، ذخائرالعقبى ص 26). همچنين ديلمى نقل مى‏كند كه پيامبر فرمود: «انما سميت ابنتى فاطمه لان اللَّه فطمها و محبيها عن النار». (فردوس الاخبار ج 1/ 426/ 1395، الصواعق المحرقه ص 235).

14ـ المواهب اللدنيه ج 1/ 394. همچنين مراجعه بفرماييد به: الصواعق المحرقه ص 245، فرائد السمطين ج 2/ 48، 57، 58/ ح 379، 384، كنز العمال ج 12/ 109/ ح 34226.

15ـ المواهب اللدنيه ج 1/ 394، 395. همچنين مراجعه بفرماييد به النهايه- ذيل كلمه‏ى «بتل»- ج 1/ 94.