بازگشت

تنها فدك نبود




اين مطلب هم از لابه لاي گفتار بالا معلوم شد و در تاريخ نيز آمده كه آنچه را ابوبكر از فاطمه منع كرد و گرفت تنها فدك نبود بلكه چيزهاي ديگري هم بوده كه از آن جمله اموالي بود كه رسول خدا در مدينه داشت و همچنين مال خمسي كه از خيبر مانده بود و همه را ابوبكر با استناد به همان حديثي كه تنها خود ناقل آن بود، و به عنوان اينكه من زمامدار مردم و جانشين پيغمبر هستم و آنها بايد تحت اختيار من باشد، تصرف كرده و به فاطمه نداد.

او اموال ديگري را هم از مردم منع كرد مانند سهم خمس ذوي القربي كه بر طبق آيه خمس [1] حق يتيمان و مساكين و در راه ماندگان از سادات بود، و سهم «مولفه قلوبهم» كه بر طبق آيه زكات [2] مي بايستي به آنها داده شود، به شرحي كه در كتاب النص و الاجتهاد [3] ذكر شده و چون تا حدودي از بحث ما خارج است از توضيح بيشتر خودداري مي شود. و در مورد اموال ديگر فاطمه (ع) نيز با توضيحاتي كه درباره ي فدك داديم مطلب روشن مي شود، و اينها نيز همان گفتار ما را تاييد مي كند كه غرض خليفه


و همدستانش از اين ممانعتها و مصادره ي اموال و محدوديتها همان بود كه مي خواستند مالي در اختيار مخالفان دستگاه خلافت نباشد تا احيانا به وسيله ي آن اموال، اسلحه و لشكري تهيه كرده و درصدد گرفتن حق از دست رفته ي خود باشند و تنها چيزي كه در نظر آنها نبود مسئله ي دين و احكام الهي، و اينكه آيا اين اعمال روي موازين قرآن و اسلام است يا نه؟ و خلاصه آنان بدانچه سياست و حكومتشان اقتضا داشت عمل مي كردند نه بدانچه مقتضاي دين و قرآن و سنت پيغمبر بود؟

و بزرگترين جنايت هم همين بود كه راه را براي ساير جنايتكاراني مانند معاويه و ديگران كه در طول تاريخ اسلام آمده اند باز كردند و اين سنت «سيئه» و بدعت را در اسلام گذاردند و بر طبق آن حديث معروف در جرم آنها نيز خود را شريك ساختند.


پاورقي

[1] سوره ي انفال، آيه ي 41.

[2] سوره ي توبه، آيه ي 61.

[3] صص 28- 20.