بازگشت

با زيردستان




چون وضع عمومي مسلمانان بهبود يافت، پيامبر (ص) خادمه اي ميانسال به زهرا بخشيد [1] اسم او فضه نوبيه بود. [2] .

دختر رسول خدا هيچگاه با او تندي نكرد و او را چون شريكي در زندگي مي دانست. يك روز فضه به فاطمه (س) خدمت مي كرد و يك روز فاطمه (س). «سلمان فارسي مي گويد: شبي از درب خانه فاطمه (س) عبور مي كردم كه صداي ناله اي را شنيدم كه مي گفت: آه! سرم... درب را آهسته كوبيدم، فضه جواب داد گفتم سلمانم... فاطمه (س) گفت: سلمان از اهل بيت است بگو داخل شود. داخل منزل شدم فاطمه (س) را ديدم كه دستاسي پيش رو داشت و مشغول


آرد كردن بود، دست فاطمه (س) زخم شده بود و ميله دستاس خونين بود... گفتم: جان من فداي دختر رسول خدا دستهاي تو آبله كرده، چرا فضه بيكار است؟

فرمود: «اوصاني ابي ان تكون الخدمه يوما لي و يوما لها و كان امس يوم خدمتها و اليوم يوم خدمتي» پدرم سفارش كرده است يك روز من كار كنم و يك روز را فضه و ديروز روز كاري او بود و امروز نوبت من است. [3] .

اين قرار را خود فاطمه (س) به پيامبر (ص) پيشنهاد كرد و پيامبر (ص) پذيرفت. وقتي پدرش فضه را به وي بخشيد، فرمود: فضه را نمازگزار يافته ام، پس با او خوش رفتاري كن. فاطمه (س) عرض كرد: «يا رسول الله علي يوم و عليها يوم»: روزي را من كار مي كنم و روزي را فضه. چشمهاي رسول خدا پر از اشك شد و فرمود: خداوند آگاه تر است به اينكه رسالتش را در كجا به امانت گذارد. [4] .

گاهي در نوع كار هم تقسيم صورت مي گرفت و انتخاب را به فضه مي گذاشت فاطمه (س) روزي به فضه فرمود: آيا مايلي خمير كني يا نان بپزي؟ گفت: من خمير مي كنم و هيزم روشن مي كنم. [5] .



پاورقي

[1] احقاق الحق ج 10 ص 277

[2] احقاق الحق ج 10 ص 276.

[3] مسند فاطمه الزهرا (س) ص 41.

[4] احقاق الحق ج 10 ص 277.

[5] احقاق الحق ج 10 ص 276.