بازگشت

آيا خانه هاي مدينه دَرِ چوبي داشت؟


طرح شبهه:

منازل مسكونى مردم مدينه و مکه در صدر اسلام به شكل ساختمان ها و منازل مسكونى دوران ما نبوده است كه افزون بر ديوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محكم وقفل هاى متنوع باشد؛ بلكه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از ديد اغيار، تنها از پرده، حصير و... استفاده مى کردند. در روايتى علي رضى الله عنه تصريح مى كند كه خانه هاى ما اهل بيت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانه هاى ما اهل بيت، نه سقف دارد و نه در. اين روايت را بسيارى از كتاب هاى شيعه نقل كرده اند از جمله:

الخصال، شيخ الصديوق، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار، قاضي النعمان المغربي، ج 1 ص 345 - 362 و الاختصاص، شيخ المفيد، ص 163 180 و بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج 38 ص 167 و 186 و....

بنابراين، چگونه ممكن است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بين در و ديوار قرار گرفته باشد؟ و يا چگونه ممكن است كه اين در آتش گرفته باشد؟

نقد و بررسي:

يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابي ها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كرده اند همين شبهه است.

اما با بررسى روايات موجود در كتاب هاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مى آيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانه هاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسيارى مى توان به عنوان شاهد نقل كرد كه ما به چند نمونه اشاره مى كنيم. شما خواننده محترم براى اطلاع بيشتر به كتاب مأساة الزهراء عليها السلام، و خلفيات مأساة الزهراء، نوشته سيد جعفر مرتضى مراجعه فرماييد.

ما ابتدا پاسخ علامه سيد جعفر مرتضى را در پاسخ اين شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصيلى آن خواهيم پرداخت:

پاسخ علامه سيد جعفر مرتضي:

علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مى گويد:

فأمير المؤمنين إذن يصف حالة الفقر المدقع الذي كان يعاني منه أهل البيت ( عليهم السلام )، ويذكر إيثار رسول الله ( صلى الله عليه وآله وسلم ) حتى أهل النعم والأموال بما يتوفر لديه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البيت ( عليهم السلام ) بيوتهم كانت من جريد النخل الذي هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غيرهم ( عليهم السلام ) فكان لبيوتهم ستائر، وكانت أبوابها من غير جريد النخل أيضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح كما يدعون.

علي عليه السلام از فقر ناراحت كننده اى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مى كردند سخن مى گويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمت هاى كه نزدش جمع شده بود ياد مى كند، با اين كه دَرِ خانه هاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانه هايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند.

العاملي، السيد جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء عليها السلام شبهات وردود، ج 2 ص 232، ناشر: دار السيرة بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1418هـ ـ 1997 م

باز كردن درب خانه با كليد، چه معنايي دارد؟

خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مى دهد كه از خانه هايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، عذا بخورند . بى ترديد خانه اى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بى معنا خواهد بود:

لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً.

بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى ] غذا بخوريد و همچنين خانه هاى پدرانتان ... يا خانه اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .

در حديث ذيل نيز با صراحت سخن از باز كردن دَرِ اتاق به وسيله كليد است و اين نشان مى دهد كه ورودي هاى منازل واتاق ها محصور و محفوظ بوده است.

حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ قَيْسٍ عَنْ دُكَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَيْنَا النَّبِىَّ،صلى الله عليه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ " يَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ". فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّيَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.

از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.

السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي275هـ)، سنن أبي داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.

البانى در صحيح و ضعيف سنن ابوداوود، شماره 5238 آن را تصحيح كرده است.

پيامبر دستور داد، شب ها دَرِ منازل را ببندند:

مسلم نيشابورى در صحيحش مى نويسد:

10. قَالَ أَبُو حُمَيْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِيَةِ أَنْ تُوكَأَ لَيْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَيْلاً.

ابو حميد مى گويد: پيامبر به ما امر كرد كه شب ها ظروف آب را در گوشه اى قرار دهيم و نيز دستور داد كه شب هنگام درها را ببنديم.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، كتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَتَخْمِيرِ الإِنَاءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

خانه هاي پيامبر (ص) از چوب درخت سرو بود:

ابن كثير دمشقى به نقل از حسن بصرى مى نويسد:

وكانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفي تاريخ البخاري أن بابه عليه السلام كان يقرع بالاظافير فدل على أنه لم يكن لابوابه حلق.

اتاق هاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسيله مو بافته شده بود، و در تاريخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پيامبر را با نُك انگشتان و ناخن ها مى زدند و اين دلالت بر اين دارد كه حلقه هايى براى كوبيدن بر در نداشته است.

القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 3، ص 221، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.

خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:

بخارى در ادب المفرد مى نويسد:

عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبي صلى الله عليه وسلم من جريد مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بيت عائشة فقال كان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا كان أو مصراعين قال كان بابا واحدا قلت من أي شيء كان قال من عرعر أو ساج.

محمد بن هلال خانه هاى همسران پيامبر را ديده است كه پوششى بافته شده از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسيدم، گفت: درِ خانه اش به طرف شام باز مى شد، پرسيدم: يك لنگه داشت يا دو لنگه؟ گفت: يك لنگه بيشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر يا ساج.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 272، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م

عاصمى شافعي( متوفاى 1111) مى نويسد :

كان باب عائشة مواجه الشام وكان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.

درِ خانه عائشه به طرف شام بود و يك لنگه داشت كه از چوب درخت عرعر يا ساج بود.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1، ص 367، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

ابوالبقاء مكى حنفى (متوفاى 864) مى نويسد:

وكان لبيت عائشة رضي الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.

تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريقة والقبر الشريف، ج 1، ص 268، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، 1424هـ، 2004م، الطبعة: الثانية، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر

براى خانه عائشه يك در بود كه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود.

المكي الحنفي، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضياء (متوفاي854هـ)، تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريفة والقبر الشريف، ج 1، ص 268، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1424هـ ـ 2004م.

محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مى نويسد:

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال أَخْبَرَتْنِي عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَيْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبي صلى الله عليه وسلم يُعْرَفُ فيه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.

از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابو طالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمايان شد، و من ازشكاف در (شق الباب) او را مى نگريستم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما يُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُكَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلك، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

شكاف يا سوراخ دَر دليل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهايى که از "تخته " يا "سعف نخل" ساخته مى شدند بر ورودي هاى منازل وخانه ها نصب مى كرده اند.

خانه علي (ع) داراي دَر بود:

همچينن در برخى از روايات شيعه و سنى آمده است كه خانه حضرت علي عليه السلام داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده است.

در داستان ازدواج فاطمه زهرا و اميرمؤمنان عليهما السلام آمده است:

ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً عليه السلام فَصَنَعَ بِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ كَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَيْتِكُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَيْنَكُمَا وَ بَارَكَ فِي نَسْلِكُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَكُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَيْهِ بَابَه .

رسول خدا (ص ) علي بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را كه با فاطمه انجام داده بود با علي نيز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علي خواند كه براى فاطمه خوانده بود. سپس به علي و فاطمه عليهما السّلام فرمود: برخيزيد بسوى خانه خود رويد، خدا شما را نسبت به يك ديگر مهربان كند! و به نسل شما بركت دهد! و عاقبت شما را بخير نمايد! رسول خدا (ص) پس از اين دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 5 ص 489، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛

الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 22 ص 412، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م؛

التميمي المغربي، أبو حنيفة النعمان بن محمد (متوفاي363 هـ)، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج 2 ص 359، تحقيق: السيد محمد الحسيني الجلالي، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الثانية، 1414 هـ؛

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 43 ص 142، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

امام كاظم از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه فرمود:

جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَأَغْلَقَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ يَا أَهْلِي وَأَهْلَ اللَّه ....

پيامبر اكرم؛ علي بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسين عليهما السلام را جمع كرد و درب را بر روى آن ها بست و فرمود:

اى خانواده من كه پيوستگان خدائيد، پروردگار به شما سلام مى رساند....

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 24 ص 219، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

و در حديثى ديگر از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل مى كند كه فرمود:

لَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي قُبِضَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله وسلم) فِي صَبِيحَتِهَا دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّيْلِ طَوِيلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِكَ خَرَجَ عَلِيٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب .

شبى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله صبح آن از دنيا رفت، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزديك خودش برد و با دخترش مدتى طولانى مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علي و دو فرزندش حسن و حسين عليهم السلام از خانه بيرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22 ص 490، باب 1، وصيته ص عند قرب وفاته و فيه، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

بستن دَر دليل بر چه چيزى مى تواند باشد؟

محمد بن جرير طبرى مى نويسد :

قَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَيْتُ إِلَيْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِي بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِيَ جَالِسَة.

سلمان مى گويد: به خانه فاطمه رفتم، در را كوبيدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى كه وارد شدم ديدم نشسته است.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 91 ص 226، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

در اين حديث سلمان مى گويد: دَر را كوبيدم، آيا كوبيدن دَر مفهومى غير از معناى رايج آن دارد؟

شكستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:

در روايت هجوم به خانه فاطمه سلام الله عليها آمده است:

قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَيْهِ فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِيدِ وَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِي وُجُوهِهِمْ وَ هِيَ لا تَشُكُّ أَنْ لا يُدْخَلَ عَلَيْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَكَسَرَهُ وَ كَانَ مِنْ سَعَفٍ.

عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبكر و عمر و عثمان و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه و ابوعبيده جراح و سالم مولى ابوحذيفه و قنفذ حركت كردند و من نيز با آنان به راه افتادم. هنگامى كه به خانه رسيديم، فاطمه آن ها را ديد، در را بر روى آنان بست، فاطمه شك نداشت كه آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را كه از چوب درخت خرما بود، شكست.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28 ص 227، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

در روايت ابن قتيبه آمده است:

ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: يا أبت يا رسول الله، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة...

عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسيدند، دقّ الباب كردند، فاطمه هنگامى كه صداى آنان را شنيد، فرياد زد: اى پدر بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبكر) چه رنجها كه نديدم.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 16، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص37، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24.

نتيجه:

استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: " لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ" اهل سنت را به مقصودشان نمى رساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام ناقص نقل كرده است؛ به گونه اى كه خواننده احساس مى كند كه اهل بيت عليه السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشته اند؛ چون خانه اى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.

جمله پايانى اين حديث گوياى ساتفاده از چوب حاصل شده از برگه هاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مى شده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مى شود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانه هاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مى شده و از استحكام مخصوصى هم برخورداد بوده است.

همچنين روايات ديگرى از مصادر اهل سنت نقل شد كه خانه هاى مدينه و نيز خانه امير مؤمنان عليه السلام دَر داشته است و اين دَرها نيز چوبى بوده است.