بازگشت

نطفه تكوين فاطمه از غذاي بهشتي بود


علامه مجلسي در جلد ششم بحار آورده است:

جبرئيل امين نزد رسول خدا عليه السلام آمد و عرض کرد: يا محمد خداوندي علي اعلي سلامت مي رساند و به تو فرمان مي دهد که به مدت چهل شبانه روز از همسرت خديجه دوري گزيني. پيامبر عليه السلام پس از صدور اين دستور از سوي خداوند متعال با وجود علاقه زياد خود به خديجه، چهل شبانه روز، در حالي که روزها روزه و شبها به عبادت مي ايستاد از خديجه کنارگيري نمود و به توسط عمار ياسر براي همسرش ‍ پيام فرستاد که: اي خديجه! کناره گيري من از تو به جهت بي اعتنايي و يا اينکه تو را رها کرده باشم نيست، بلکه به جهت امتثال فرمان پرودگارم است. تو اي خديجه اين موضوع را بر خير و نيکي حمل نما، زيرا که خداي متعال به وجود تو بر فرشتگان مقربش در هر روز افتخار مي کند. به هنگام شب در خانه را ببند و استراحت کن، من در منزل فاطمه بنت اسد به سر مي برم. پس از گذشت چهل روز جبرئيل فرود آمد و گفت: اي محمد عليه السلام! پرودگار علي اعلي سلامت مي رساند و مي فرمايد که خود را براي تحيت و تحفه او آماده سازي! رسول خدا عليه السلام فرمودند: اي جبرئيل! تحفه حضرت رب العالمين چيست؟ جبرئيل پاسخ داد: من نمي دانم. در اين هنگام ميکائيل شرفياب حضور پيامبر شد، در حالي که طبقي به همراه داشت و روي آن دستمالي از ديبا بود. پس آن طبق را در برابر عليه السلام نهاد و جبرئيل پيش آمد و عرض کرد: اي محمد عليه السلام! پرودگارت امر مي کند که امشب از غذاي موجود در اين طبق افطار کني! علي عليه السلام مي فرمايند: پيامبر عليه السلام هر شب به هنگام افطار به من مي فرمودند که در خانه را باز بگذارم تا هر که نيازمند غذا است بتواند داخل خانه شده و غذاي بخورد، ولي در آن شب فرمودند: بر در منزل بنشين و مانع ورود افراد به خانه شو، زيرا اين غذا جز من بر هم کسي حرام است. علي عليه السلام مي فرمايند: پيامبر عليه السلام دستمال روي طبق را برداشت و در آن خوشه اي خرماي تازه و خوشه اي انگور بود. رسول خدا عليه السلام از آن غذا به تنهايي سير ميل فرموده و آب گوارا نوشيدند، سپس دست خويش را براي شستن در از فرمودند. جبرئيل بر دست ايان آب مي ريخت، ميکائيل مي شست و اسرافيل خشک مي کرد. باقي مانده غذا به همراه ظرف به آسمان برده شد. رسول خدا عليه السلام برخاستند تا نماز گزارند. جبرئيل گفت: امشب نماز اول وقت بر شما حرام است تا به منزل خديجه در آئيد. خداي تعالي به ذات خود سوگند خورده است که از صلب شما امشب فرزندي پاک و پاکيزه ايجاد فرمايد. رسول خدا عليه السلام به سرعت به سوي منزل خديجه آمدند. خديجه مي گويد: در آن شب بين خواب و بيداري بودم که صداي در را شنيدم. صدا کردم کيست که در را مي کوبد؟ ناگاه رسول خدا عليه السلام باسخن دلنشين و لحن زيباي خود فرمودند: خديجه باز کن من محمدم. خديجه مي گويد: برخاستم در حالي که بسيار خوشحال و شادمان بودم، در را باز کردم و پيامبر عليه السلام وارد شدند. ايشان عادت داشتند هر وقت وارد منزل مي شدند ظرفي مي خواستند، وضو مي گرفتند و نماز مي خواندند، آنگاه استراحت مي کردند. ولي در آن شب نه ظرفي براي وضو خواستند و نه آماده براي خواندن نماز شدند، بلکه بلافاصله به بستر آمدند. سوگند به آنکس که آسمان را بر افراشت و آب را جاري نمود، در آن شب رسول خدا عليه السلام از من دور نشد مگر اينکه سنگيني حمل فاطمه عليها السلام را در خويشتن احساس کردم. [1] .


پاورقي

[1] فاطمه زهراء از ولادت تا شهادت، ص 51.