بازگشت

زفاف




فاطمه زهرا بر اشتر سياه و سپيد پدرش نشست. زنان پيامبر اطراف اشتر را گرفته بودند و اشعار شاد مي خواندند. سلمان نيز افسار اشتر را به دست گرفته بود و پيامبر خود پيشاپيش اشتر و در ميان جوانان بني هاشم


که شمشيرهاي آخته به دست داشتند، حرکت مي کرد. جوانان بني هاشم با اين حرمت در واقع مي خواستند بگويند که ما از عرض و ناموس خود پاسداري مي کنيم.

آري، آن شب جشن عروسي برپا بود و اين جشن با اشعاري که زنان پيامبر مي خواندند و ديگر زنان آنها را تکرار مي کردند، شکوه خاصي به خود گرفته بود.

ام سلمه مي خواند:

- اي همسايگانم به ياري خدا گردش کنيد و در همه احوال خداي را به ياد آريد.

- و ياد آريد الطاف پروردگار والا مرتبه را که ناخوشيها و آفتها را از ما دور کرد.

- او ما را پس از کفر، هدايت کرد و از نو جان بخشيد.

- با بهترين بانوي عالميان که خاله ها و عمه هايش فداي او گردند، همراه شويد.

- اي دختر کسي که خداي بزرگ او را با وحي و رسالت، بر ديگران برتري بخشيد.

عايشه نيز اين اشعار را مي خواند:

- اي زنان، روبندها زنيد و آنچه شايسته گفتن در مجالس است، بر زبان آريد.

- همراه با تمام بندگان شاکر خداوند، او را به ياد آوريد که ما را به دين خويش مخصوص فرمود.


- ستايش خداي را بر بخششهايش و سپاس او را که يکتا و ارجمند و تواناست.

- با او- فاطمه- همراه گرديد که خداوند نام او را بلند گردانيد و وي را از جانب خود به پاکي و طاهري- علي- مخصوص داشت.

- حفصه نيز بدين اشعار مترنم شد و خواند:

- فاطمه بهترين زنان بشر است و سيمايي چون ماه دارد.

- خداوند تو را بر همه ي آفريدگان برتري بخشيد به فضيلت کسي که به آيات زمر مخصوص شد.

- خداوند تو را به همسري جواني فاضل يعني علي بهترين حاضران، درآورد.

- همسايگانم، با فاطمه همراه شويد که او بزرگوار و فرزند مرد بزرگي است.

پس از آنکه به خانه علي رسيد، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پيش رفت و دست فاطمه را گرفت و در ميان دستان علي نهاد و پيش از آنکه چنين کند، با سخنان گرم و نوراني خود، بذر عشق و محبت را درميان آنان کاشت و از هريک از آنان تعريف و تمجيد کرد.

فاطمه زهرا عليهاالسلام از آغاز سال دوم هجرت، به زندگي تازه اي گام نهاد.

او پيش از اين به مدت 9 سال به عنوان دختري نمونه در خانه پدرش مطرح بود و اينک مي خواست زندگي زناشويي خويش را آغاز کند. آري او مي رفت تا سنگ بناي نخستين خانواده ي نمونه را در جامعه اسلامي بنيان نهد تا جهان مفهوم زندگي هدفدار را در پرتو تعاليم اسلامي بشناسد.


اينک به مثالهايي از اين خانواده ي نمونه که فاطمه با همکاري علي عليه السلام و با وحيي که از جانب خدا به سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي شد، آن را بنيان نهاده بود اشاره مي کنيم:

1- محبت و دوستي عميق: آنچه اين دو را به هم پيوند مي داد، عشق و محبتي بود که از ايمان هر يک از آنان به ويژگيها و مناقب ديگري نشأت مي گرفت. فاطمه، علي را به عنوان سرور اوصيا و پدر نوه هاي پيامبر و برترين مردم پس از آن حضرت و صاحب مقامي والا و بزرگ در نزد خداوند مي دانست. از اين رو به او بسيار عشق مي ورزيد. علي عليه السلام نيز از بزرگي و عظمت فاطمه آگاه بود و مي دانست که او سرور زنان جهان و مادر نوه هاي پيامبر است و شفاعتش در بارگاه خداون مقبول واقع مي شود. به اين دلايل بود که امير مومنان هم او را بسيار دوست مي داشت.

2- همکاري در عمل: فاطمه زهرا در انجام مسئوليتهاي داخل خانه سستي نمي ورزيد چنان که حضرت امير در انجام وظايف مربوط به خودش کوتاهي نشان نمي داد. پيامبر اکرم هم وظايف را از روز نخست بدين گونه تقسيم کرد:

الف- علي بايد خانه را بروبد و آب بياورد علاوه بر آنکه دادن نفقه هم از وظايف اوست.

ب- فاطمه بايد آرد فراهم آرد و خمير درست کند و نان پزد و تربيت فرزندان و رتق و فتق امور آنان را برعهده گيرد.

در حديثي از ابوجعفر عليه السلام نقل شده است که فرمود:

«فاطمه به علي قول داد که کارهاي خانه را انجام دهد و خمير درست


کند و نان پزد و خانه را بروبد و علي هم به او قول داد که کارهاي بيرون از خانه را انجام دهد و هيزم آورد و مواد خوراکي را تهيه کند. روزي امام به فاطمه گفت: اي فاطمه آيا چيزي داري؟ فاطمه گفت: سوگند به آنکه حق تو را بزرگ داشت، سه روز است که چيزي نداريم تا تو را بدان مهمان کنم. علي عليه السلام پرسيد: پس چرا به من نگفتي؟ فاطمه گفت: «رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مرا نهي کرد از اين که چيزي از تو بخواهم بلکه به من سفارش کرد که از پسر عمويت چيزي مخواه. اگر چيزي آورد که هيچ وگرنه از او تقاضايي مکن». انجام اين وظايف، رنج و زحمت فراواني براي فاطمه زهرا ايجاد کرده بود چنانکه روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به منزل فاطمه وارد شد و ديد که کار زياد، علي و فاطمه را خسته کرده است. پس پرسيد: کدام يک از شما بيشتر خسته ايد؟ علي پاسخ داد: فاطمه.

آنگاه پيامبر فاطمه را از ادامه ي کار منع کرد و خود به جاي او مشغول کار شد.

مسلمانان در يکي از جنگها، غنايم بسياري به دست آورده بودند از اين رو فاطمه زهرا به حضور پيامبر اکرم رسيد و از آن حضرت خواست تا خادمه اي به عنوان سهم وي از غنيمت به او دهد که او را در کارها و وظايف خانه که برايش بخصوص در زمان غيبت اميرمومنان و شرکت آن حضرت در جنگها سنگين مي شد، کمک کند.

از امام علي عليه السلام روايت شده است که به مردي از بني سعد فرمود: آيا درباره ي خود و فاطمه نکته اي برايت بازگويم؟ فاطمه در خانه ي من بود.


او از تمام کسان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در نزد آن حضرت عزيزتر و محبوبتر بود. او آن قدر با مشک آب آورده بود که سينه اش از اين بابت مجروح شده بود و آنقدر به دست خود آسياب کرده بود که دستانش خشن شده بود و خانه را آنقدر رفته بود که لباسهايش خاک آلود شده بود و آنقدر زير ديگ را روشن کرده بود که جامه هايش چرک و دودآلود شده بود و به همين خاطر بسيار لاغر و نزار گشته بود. [1] .

چون فاطمه زهرا از پيامبر خواستار کنيزي شد تا او را در کارهاي خانه کمک کند، آن حضرت به وي فرمود: من به تو چيزي مي آموزم که بيشتر از کنيز به حال تو سودمند است.

فاطمه پرسيد: پدر! آن چيست؟

پيامبر فرمود: چون از نماز فراغ يافتي پيش از آنکه به چپ و راست خود بنگري 34 مرتبه بگو اللَّه اکبر و 33 مرتبه بگو الحمدللَّه و 33 مرتبه هم بگو سبحان اللَّه. چون، چنين کني خداوند نيرو و نشاط به تو عنايت کند. آنگاه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به او نگريست و فرمود: آيا بدين خرسندي؟

فاطمه پاسخ داد: آري اي رسول خدا، خرسندم.

اين همان تسبيح مشهور به «تسبيح الزهرا» است که بيشتر شيعيان پس از خواندن نماز، خود را به انجام آن ملزم مي دانند.

اين است شخصيت آن زن درخشاني که فاطمه زهرا عليهاالسلام آن را براي ما به نمايش مي گذارد. او نشان مي دهد که چگونه يک زن بايد مشکلات را


تحمل کند و به درجات والايي که خداوند براي او درنظر گرفته برسد بي آنکه بدانچه از دنياي فاني از کف او مي رود، توجه نشان دهد.

بنابر برخي از روايات، چون آيه ي زير نازل شد که فرمود:

(وَإمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّيْسُوراً) [2] «چون از ايشان (يعني از خويشان و دخترت فاطمه) به خاطر رحمت پروردگارت که بدان اميدواري، روي گرداندي بديشان سخني نرم و خوش بگو».

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خدمتکاري را به نام «فضه» را براي خدمت به دخترش به نزد وي فرستاد. فاطمه نمي خواست با او رفتاري مانند رفتار زنان عرب داشته باشد آنان به خدمتکار خود امر و نهي مي کردند و خدمتکارشان جز اطاعت از فرمانهاي آنها چاره ي ديگري نداشت. اما فاطمه هرگز چنين نکرد بلکه بدون آنکه ميان خود و فضه امتيازي قائل شود، روزهايي را بين خود و فضه تقسيم کرد.

3- فاطمه زهرا زندگي و غذاي ناگوار و لباس درشت بافت و خشن را تحمل مي کرد و تنها خدا و روز قيامت را درنظر مي آورد. در حديثي از سويد بن غفله آمده است که گفت: علي عليه السلام به پيشامدي سخت گرفتار شد. فاطمه به نزد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در زد. رسول خدا فرمود: من احساس مي کنم محبوبم بر درايستاده است. اي ام ايمن برخيز و بنگر. پس ام ايمن در را گشود، فاطمه به خانه پيامبر قدم نهاد. پيامبر خطاب به او


فرمود: تاکنون در چنين هنگامي نزد ما نمي آمدي؟! فاطمه گفت: اي رسول خدا خوراک فرشتگان در نزد خداي چيست؟ پيامبر فرمود: حمد و ثناي خداست. پس فاطمه عرض کرد: خوراک ما چيست؟ پيامبر فرمود:

سوگند به آنکه جانم به دست اوست. در خانه ي آل محمد يک ماه است که آتشي برافروخته نشده. اينک پنج کلمه که جبرئيل به من آموخته است، به تو ياد مي دهم. فاطمه گفت: اي رسول خدا اين پنج کلمه کدام است؟

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:«يا رَبَّ الْأَوَّلينَ وَالْآخِرينَ، يا ذَاالْقُوَّةِ الْمَتينِ وَ يا راحِمَ الْمَساکينِ وَ يا أَرْحَمَ الْرَّاحِمينَ».

فاطمه بازگشت. همين که چشم علي به او افتاد، گفت: مادر و پدرم به فدايت. اي فاطمه چه خبري آوردي؟ گفت: براي کاري دنيايي رفتم و براي آخرت بازگشتم. علي به او فرمود: آنچه پيش روي داري بهتر است، آنچه پيش روي داري بهتر است.

از امام جعفر صادق عليه السلام نقل شده است که فرمود:

فاطمه عليهاالسلام نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از علي عليه السلام شکايت کرد و گفت: اي رسول خدا علي از روزي خود چيزي برجاي نمي گذارد مگر آنکه آن را در ميان بيچارگان پخش کند. پيامبر به او فرمود: اي فاطمه آيا مرا درباره ي برادرم و پسرعمويم خشمگين مي سازي؟ همانا خشم علي خشم من و خشم من خشم خداي عزوجل است. [3] .

فاطمه زهرا از زمان ازدواج تا هنگام وفاتش به عنوان واسطه ي ميان


رسول خدا و زنان مسلمان در مسائل شرعي بود. بدين ترتيب که زناني که در مسائل شرعي دچار اشکال مي شدند، نزد فاطمه مي آمدند و مسائل خود را از او مي پرسيدند و آن حضرت اشکالات آنان را برطرف مي کرد. و فرهنگ وحي را به آنان مي آموخت و آنان را از معرفت سيراب مي کرد.

آن حضرت همچنين در برخي از سفرهاي مهم شرکت جست و انجام برخي از امور را برعهده داشت. علاوه بر اين او در فتح مکه نيز حضور داشت و به امور شخصي پدر وشوهرش رسيدگي مي کرد تا آنان بتوانند براي وظايف مهمي که برعهده داشتند، از فرصتها بهتر استفاده کنند.



پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 43، ص 82.

[2] سوره ي اسراء، آيه ي 28.

[3] بحارالانوار، ج 43، ص 153.