بازگشت

شرم زهرا از خدا




چند روزي گذشت که به خانه ي حضرت زهرا عليهاالسلام غذايي نرسيد، با اينکه بچه هاي زهرا عليهاالسلام سخت در فشار گرسنگي قرار گرفتند،


و حضرت زهرا عليهاالسلام اندوخته غذايي خود را به آنها داده بود و خود گرسنه تر از آنها به سر مي برد، ولي ماجرا را به شوهرش نگفت.

حضرت علي عليه السلام نير با کمبود شديد مواجه شد، روزي صبح از فاطمه عليهاالسلام تقاضاي غذا کرد، فاطمه عليهاالسلام ماجرا را گفت.

حضرت علي عليه السلام فرمود: «پس چرا به من نگفتي تا به جستجوي غذا بپردازم؟»، فاطمه عليهاالسلام در پاسخ علي عليه السلام چنين گفت:

اِني لَاَستحيي من اِلهي اَن تَکلف نفسک مالا تُقدر عَليه:

«من از خدايم شرم کردم که شما خود را بر چيزي که مقدورت نيست به زحمت اندازي».

عجيب اينکه علي عليه السلام از خانه بيرون آمد و يک دينار از شخصي قرض گرفت و سپس براي خريداري غذا حرکت کرد، در راه «مقداد» را ديد که او نيز بر اثر تهي دستي از خانه بيرون آمده بود، علي عليه السلام همان يک دينار را به مقداد داد و خود با دست خالي به خانه بازگشت [1] .


پاورقي

[1] اقتباس از کشف الغمه، ج 2، ص 27 و 28.