بازگشت

پيشگفتار




بنام خداوند بخشنده مهربان

خداوندا تو را سپاس مي گزارم، اي کسي که سر لوحه نامه اعمال ما را دوستي اولياء و ولايت دوستانت قرار داده و دل هاي ما را شيفته زهراي بتول نموده اي که شادماني دل آخرين فرستاده و همسر نخستين پيشواي پاک بوده است، آن بانوي بزرگواري که مردان نمونه و شخصيتهاي برجسته از بزرگداشتش ناتوان مانده اند آن انسان با برکتي که تمام پيامبران و فرستادگان الهي با چنگ زدن و در آويختن به ريسمان ولايتش رستگار و کامياب شده اند.

فاطمه اي که در توصيف و شناخت واقعيش زبان ها و خردها از کار افتاده و حيران گشته است.

طاهره اي که والاتر از شناخته شدن با گفتار است و بزرگتر از آن است که آثار و نوشتجات راهنمائي به سويش باشند و نامه ها و مسندات، بازگو کننده ي شان او، گردند.

و خلاصه آنکه هر آنچه که گفته اند و درباره اش گفته شده فروتر از شان و مقام او است. در نمودار شخصيت او همين سخن کافي است که پدرش او را (ام ابيها) خوانده و به او «فداها ابوها» گفته است.


بعد از حمد و سپاس الهي، درود و تحيات، بر پدر فاطمه، سرور و آقاي ما، حضرت مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم، و بر شوهر فاطمه، مولي و امام ما، حضرت مرتضي عليه السلام، و بر فرزندان فاطمه عليهم السلام، پيشوايان تمامي آفريدگان، و نفرين و لعنت بر دشمنان فاطمه عليهاالسلام، از آغاز آفرينش تا روز کيفر و مجازات.

و بعد از اين درود و نفرين، خاک پاي پايبندان و در آويختگان به ريسمان ولايت و دوستي فاطمه، بنده گنهکار خداي، «احمد رحماني همداني» گويد: شبها را سپري کرد، و روزها را به شب مي آوردم، سالها يکي بعد از ديگري بر عمرم مي گذشت و هميشه با خود مي گفتم و آرزو داشتم که اي کاش کتابي در زندگاني و شرح حال بانوي دو سراي حضرت فاطمه زهراء عليهاالسلام بنويسم تا ذخيره اي براي دهشت سراي قبرم باشد و در دوران تنهائي و غربتم، در روز تنگدستي و نيازمندي انيس و همدمم گردد و والاترين اسوه و سر مشق را به زنان با ايمان جامعه مان که ره پويان و پيروان حضرتش هستند نشان دهم، لکن کم مايگي علمي و ناتواني جسمي مرا از اين توفيق باز مي داشت، در عين حال اشتعال جرقه هاي محبتش و شدت سرور دوستي و ولايتش بدان بهانه ها قانع نشده و اين آوا را در گوش دل ندا مي دادند که: «ارزش هر انساني به اندازه همت اوست» و هر کس دنبال چيزي برود به تمامي آن و يا مقداري از خواسته اش خواهد رسيد، از اين جهت با توجهات و عنايات آفريدگار آسمان ها و زمين نگارش اين صفحات و اوراق را آغاز کردم. براي تنظيم مطالب و آسان بودن دست رسي به مقصود کتاب را به چندين بخش تقسيم کرده و تحت عناويت زير تدوين نمودم:

در آغاز، گفتار دانشمندان و پژوهشگران درباره حضرتش را نوشتم و آنگاه به فضائل مشترک بين آن حضرت و پدر و شوهر و فرزندانش پرداختم و ديگر فضائلش را با استناد به کتب شيعه و سني آوردم و سپس


نمونه هائي از فرمايشات و بيانات حکمت آميزش را در مسائل علمي و عملي و يا دعاهائي که از آن حضرت نقل شده بود متذکر شدم بعد جهت گيري و موضع آن حضرت را در مسائل سياسي و اجتماعي و رويدادهائي آوردم که در اين زمينه برايش پيش آمده و ظلم و ستم تجاوزاتي که بر او وارد شد به حدي که با حال ناراحتي و تاسف بر گرفتاريهاي دامن گير امت اسلامي و مردم مسلمان از دنيا رخت بر بست مردمي که دچار محبت دنيا و حرص و آز نسبت به آن شده بودند تا جائيکه بر نابودي و هلاک حضرتش پافشاري نموده و در اين زمينه کارهاي خطرناک و زشت ديگري انجام دادند.

بعد از اين فصل حالات و ويژگي هاي شخصي آن حضرت را از اسامي و القاب و فرزندان بازگو کرده ام. و در پايان اسامي کتب و رساله هائي، که درباره شخصيت و نبوغ ان حضرت نوشته شده، آوردم.

در اين چند فصل مطالب مهم و ارزنده اي آورده شده است که پژوهشگران در امر ولايت و کساني که در صدد تحقيق و بررسي شخصيت بي نظير حضرتش مي باشند، بدان نيازمندند.

در پايان دست نياز و زاري به سوي پروردگار گشوده و خواهان آنم که به خوبي قبول فرمايد و از خوانندگان بزرگوار مي خواهم که با ديده ي انصاف بنگرند و از انتقاد بي مورد و بيراهه روي به دور دارند و اگر اشتباه و انحرافي ديدند مرا تذکر دهند، که اجر و پادششان با خداي بزرگ باد.

احمد رحماني همداني




نازل شد، سومي خورشيد و ماه، دختر بهترني انسان، پاک زاد، و به اجماع و اتفاق نظر انديشمندان ژرف نگر، بانويي بزرگ مي باشد. [1] .

2- استاد عبدالزهراء گويد: هنگامي که مي خواهيم درباره حضرت زهراء که نهال پيامبري و درخت امامت است سخن گوئيم، ابعاد مجسم شده رسالت اسلامي در زواياي گوناگون شخصيت حضرتش برايمان جلوه گر شده و به دنبالش راه مي افتيم، در همسريش نسبت به علي بن ابي طالب چهره زنده اي که از اسلام و قرآن مجيد و کتاب آسماني ترسيم نموده و آفريدگار جهان خواهان آن چهره است آشکار مي شود، و در موضع گيري هاي قهرمانانه او بعد از رحلت پدر بزرگوارش،


چشم انداز ژرفي را که اسلام در حقوق و وظايف زن مسلمان تعيين کرده و ميزان نقش سازنده او را در ساختار جامعه اسلامي مشخص ساخته مي بينيم و ديگر جنبه هاي شخصيت آن حضرت بر اين پايه سنجيده مي شود. [2] .

3- علامه محمد بن طلحه شافعي گويد: بدان، خداوند به وسيله روحي از سوي خود تو را تاييد و پشتيباني فرمايد، پيشوايان پاکي که در اين نوشتار سخن از فضائل آنانست، و رهبران نيکوکاري که در اين کتاب مي خواهيم ويژگيهايشان را باز گوئيم، غير از پيوند نسبي با رسول خدا مزيتي ديگر بخاطر پيوند از طريق حضرت زهراء عليهاالسلام دارند، به واسطه آن حضرت، خداوند رتبه اي افزونتر و شرافتي برتر، ارزشي والا و الائي ارزشمندتر، جايگاهي برين و برتري مقام، ريشه اي پاک، و پاکيزگي ريشه مقدر ساخته است، پس در پرتو روشن بيني خود- خداوند تو را با هدايتش ياري فرمايد- به مفهوم اين آيه شريفه، [3] و سبک عبارات و چگونگي اشاراتش به مقام والاي فاطمه عليهاالسلام در درجات شرافت و بزرگواري نگاه کن، خداوند مقام حضرتش را بيان کرده و سر و رمز دقيق آن را در اينجا آورده که او را بين حضرت رسول و حضرت علي قرار داده و از پيش رو و پشت سر اطرافش را گرفته تا بدين وسيله مقام و رتبه او را بازگو فرمايد، از آنجا که مقصود از کلمه «انفسنا» نفس علي به همراه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است فاطمه عليهاالسلام را بين آن دو قرار داده است زيرا بيان نگهداري کسي به وسيله خود انسان از نگهداري به وسيله فرزندان رساتر


است. [4] .

4- حافظ ابونعيم اصفهاني گويد: از پارسايان برگزيده و برگزيدگان پرهيزگار فاطمه رضي الله تعالي عنها است او بانوي بتول، و پاره تن رسول، و نزديک ترين فرزندانش به قلب مبارک و نخستين نفر آنان در پيوستن به آن حضرت بعد از رحلتش بود، او از دنيا و بهره هايش بر کنار به اسرار و رموز پيچيده آفات و زشتي هاي دنيا آشنا بود. [5] .

5- عبدالحميد ابن ابي الحديد گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه عليهاالسلام را بيش از آن چه که مردم گمان داشته و به دخترانشان احترام مي گذاشتند گرامي مي داشت، تا آن جا که از مرز محبت پدران نسبت به فرزندان گذشت نه يکبار بلکه بارها و در جاهاي گوناگون، نه فقط يک جا، در حضور عام و خاص چنين فرمود:

«انها سيده نساء العالمين، و انها عديله مريم بنت عمران، و انها اذا مرت في الموقف نادي مناد من جهه العرش: يا اهل الموقف غضوا ابصارکم بتعبر فاطمه بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم.»

يعني: او بانوي زنان جهنيان و همتاي مريم دختر عمران است، به هنگام عبور از موقف قيامت منادي از سوي عرش فرياد مي زند: اي اهل محشر ديدگانتان را فروبنديد تا فاطمه دختر محمد عبور کند.

اين حديث از احاديث صحيحه است و از اخبار ضعيفه و بي اعتبار نيست، رسول خدا هنگامي او را به همسري علي درآورد که خداوند متعال او را در آسمان با گواهي ملائکه به همسري علي در آورد، و نه يکبار بلکه بارها فرمود:


«يوذيني ما يوذيها و يغضبني ما يغضبها، و انها بضعه مني يريبني ما رابها» [6] .

يعني: آزار مي دهد مرا آن چه که او را آزار مي دهد و به خشم درمي آورد مرا آن چه که او را به خشم درمي آورد، او پاره تن من است آن چه که او را ناراحت کند مرا ناراحت مي کند.

6- استاد توفيق ابوعلم گويد: او زني بود بزرگ منش با خوئي ارزنده، شخصيتي گرامي، احساسي برين، فهم و هوشي تند، ذهني پويا، نظري بلند، ارزش هائي والا، پرچوش و خروش، سينه اي گشاده، دلي محکم و استوار، غيور و غرمتمند و به دور از خود خواهي و خود پسندي... او در بلنداي قله عفاف و راستي، پاکدامني و خويشتن داري و پاک چشمي... او در بين تمام دختران حواء بدون هيچ گونه اختلافي در اين مساله، از تباري بزرگ و خانداني اصيل بود... او در شرافت و بزرگي وابسته به خود بود و نيازي به ديگران نداشت گويا در بين فرزندان آدم و حواء از ديگران بر کنار بود و تنها خود يک شخصيت داشت. [7] .

7- استاد عباس محمود عقاد مصري گويد: در هر ديانتي چهره اي از زن کامل و ارزنده وجود دارد که معتقدان به آن ديانت در مقابل او تعظيم مي کنند و او را بسان آيتي از خدا در بين آفريدگانش از زن و مرد مي ستايند، وقتي در بين مسيحيان چهره حضرت مريم عذراء، مقدس است، در اسلام به ناچار مي بايست صورت فاطمه زهراء مقدس باشد. [8] .

8- دکتر علي ابراهيم حسن گويد: زندگاني حضرت فاطمه صفحه ي برجسته اي از صفحات تاريخ را تشکيل داده است، در آن صفحه چهره هاي


گوناگوني از برزگي و عظمت را مشاهده مي کنيم، او هم چون بلقيس يا کلئوپاتر نيست که عطمت خود را از تخت بزرگ و ثروت کلان و زيبائي کم نظير خود داشته اند،و شهامتش در اعزام و رهبري لشکرها و فرماندهي بر مردان است، بلکه ما در مقابل شخصيتي قرار گرفته ايم توانسته است هاله اي از حکمت و شکوه را بر پهنه ي گيتي بگستراند حکمتي که به کتابها و فلاسفه و دانشمندان برنمي گردد، بلکه تجربه هائي است از روزگار مملو از دگرگونيها و پيش آمدهاي ناگهاني، شکوهي که از فرمانروائي و ثروت برنخاسته بلکه از درون روح و اعماق جان او نشات گرفته است... [9] .

9- علامه اربلي گويد: هم اکنون سخن از فاطمه عليهاالسلام به ميان مي آوريم، همان فاطمه اي که تابش اين انتساب بخاطر تابش انوار وي افزون گشته، و از افتخارات او مزائي به دست آورده و با پرتو والايش بر ديگر نسبت ها برتري يافته و ارج و منزلتش را با شرافت، ارزندگي بخشيده است، او فانوس نبوت است که شفاعتش پرتو افکنده و انوارش درخشيده و ستارگان آسمانش با جلا بخشيدن ابرهاي سفيد، فروغ و درخشش يافته است. وي پيام رسالت را به جان خرد، نيوشيده و بر بلنداي هفت آسمان بالا و بالاتر رفته است، بر جايگاه هايي برين نشسته و درجات روشن و نوراني داشته، بزرگ منش و والاتبار بوده و شرافتمند و گرامي نسب است. پاک و پاکزاد، درخشان و داراي فرزنداني تابناک، با اجماع درست انديشان بانوي بزرگ، برگزيده ي از نيکان، سومي خورشيد و ماه دختر بهترين انسان، مادر امامان بزرگوار، پاک و خالص از


تيرگي ها و کدورت ها و به رغم منکران و ناباورانش برگزيده از سوي خداوند است که به جواهر جلال و شکوه آراسته و بر بلندترين رتبه هاي کمال جاي گرفته و بر تمامي زنان و مردان برتري يافته است، درود خداوند بر او و بر پدر و شوهر و فرزندانش که سروروان سر بلند و برجسته و وارثان نبوت و کتابند و سلام و شرافت و گرامي داشت و عظمت بر آنها باد. [10] .

10- وي در جاي ديگر گويد: همانا فاطمه عليهاالسلام، چکيده نبوت و کسي است که از پستان بزرگواري و کرامت شير مکيده، در صدف بزرگ منشي، سپيده درخشان خورشيد روز، و پرتو چراغ دان نورها و برگزيده شرف وجود و واسطه گردن بند هستي، نقطه دائره مفاخر، ماه تابناک ارزش ها، زهره زهراء، درخشنده درخشان بلند جايگاه است آن کسي که در درجه اي عالي در کرانه آسمان بر جايگاهي رفيع جاي گرفته است نورش مي درخشد، پرتوش همه جا را روشن ساخته و نامش از تعريف و معرفي بي نيازش کرده است. نور ديدگان پدر و آرامش دل مادر، آراسته به جواهر والا و بر کنار از زرق و برق دنيا، کنيز خدا و بانوي زنان، زينت پدران و شرافت فرزندان است، آدم از وجود او فخر مي کند و نوح از شان او مباهات مي نمايد، ابراهيم از داشتن ذريه اي هم چون او به خود مي بالد و اسماعيل از وجود اين شاخه بر درخت وجودش بر ديگر برادرانش اعلام پيروزي مي کند، او گل خوشبوي محمد صلي الله عليه و آله و سلم در بين افراد خانواده اش بوده در ميدان مسابقه مفاخر هيچ کس هماورد او نشد مگر اينکه شکست خورد و در بزرگواري، هر کس در مقابلش عرض اندام کرد مورد سرزنش قرار گرفت حق او را کسي جز فرومايه انکار نکرد و چهره اخلاص


از او برنگردانيد مگر آنکس که مغبون و خسارت ديده است. [11] .

11- علامه خيبر ابن شهر آشوب گويد: و گفتيم آن کس که گفتارش راست، احوالش با برکت، کردارش پاک و آراسته به عدالت، خشنود در گفتار، پسنديده در راهنمائي، با دلسوزي و مهرباني گوياي حديث، آزاد زن بخاطر انفاق، بانوي زنان در دادن صدقه، خويشتن دار و در همه جا و بريده از همگان براي هميشه، درخشان بر اثر احسان و در پوشش بسان مريم کبري و رازش پنهان و به نيکي از ديگران جدا، شهودش تابناک و پرستشش آسماني، در پارسائي بي اعتنا به همه چيزي، در زايمان پاک و دست نخورده، پارساي برگزيده، پرستش گر خشنود، خشنود از پروردگار و مورد پسند او، شب زنده دار گرامي، نيايش گر پاکدامن، بانوي بانوان، محبوب حبيب خدا، از نگهبانان بهشت، در حجاب برگزيده خداي رحمان، دختر بهترين رسولان و نور چشم سرور همه آفريدگان، رشته پيوند بين زنان جهانيان، دادخواه پيشگاه عرش در روز جزاء، ميوه نبوت، مادر امامان، شکوفه دل شفيع امت، زهراء گرامي، سپيد روي شکوهمند، مورد احترام در زير گنبد کبود حوريه انسان نما، بتول عذراء، ششمين نفر از زنان بزرگ. وارث سرور پيامبران، همسر سرور اوصياء فاطمه الزهراء، صديقه کبري، آسايش جان حضرت مصطفي، درد آشناي بي فرياد و ناله، دارنده درخت طوبي آن کس که در شان او و همسر و فرزندانش سوره «هل اتي»نازل گشته است، دختر پيامبر، همدم وي، مادر سبطين، جده امامان، بانوي زنان دنيا و آخرت، همسر مرتضي، مادر مجتبي، دختر مصطفي، بزرگ بانوي ناشناخته گرامي، زن ستمديده شهيده، بانوئي خردمند، همتاي مريم، دختر محمد گرامي، بر کنار از


هر بدي، نشان دار هر خوبي، آن کس که وصفش در انجيل مده و به نيکي و بزرگي از او ياد گشته، گوهر تابناک رسول خدا که دارنده وحي و قرآن است، جدش خليل و ستايشگرش خداي جليل که به فرمان پروردگار، خطبه عقدش را مرتضي را جبرئيل قرائت کرد. [12] .

12- محقق شهير حاج ملا محمد باقر صاحب کتاب «الخصائص في الفاطميه» گويد: پاک و منزهي تو اي پروردگار، اي آفريدگار آسمان هاي بالا و اي شکافنده دانه و هسته، توئي آن خداوندي که اسمي را از يکي از اسامي خود جدا ساخته، و از نور خويش شکافته، اسمت را درخشش بخشيدي تا روشنگر ظهورت باشد و آنگاه آن اسم را مجموعه اي از اسامي خود قرار دادي، که آن نور، ريشه اصلي بانوي کنيزان تو بود، آتگاه در بين ساکنان آسمان ها اعلام کردي که من «فاطر» هستم و اين فاطمه است، با نور او تمامي موجودات از آغاز تا فرجام آشکار شد، بنابراين اسم او اسم تو و نور او نور تو و ظهور او ظهور تو بود و جز تو خدائي نيست، هر کمالي سايه تو و هر وجودي سايه وجود تو است. هنگامي که او را آفريدي از تيرگي هاي بشري دورش ساختي و به ويژگي هاي فاطمي مخصوصش نمودي، از سست عنصري بر کنار داشتي و از هر گونه کمبودي منزه کردي، تمام منش هاي پسنديده را در او گرد آوردي به پايه اي که خردها از درکش ناتوان مانده و مردم از شناخت کنه ذات او دستشان کوتاه شد، ملائکه در آسمان ها خدا را به حق روشني آسماني و به فاطمه ياري شده دعا کردند... مادر سبطين و بزرگترين حجت هاي خداوند بر شرق و غرب، گل خوشبوي درخت سدره المنتهي و کلمه تقوي، و ريسمان مطمئن و پرده آويخته خدا، خوشبخت بزرگ، مريم


کبري، نماز وسطي، حوريه انسان نما که قرون نخستين بر محور شناخت او مي چرخيده است.

چگونه ثناي او گويم، با اينکه ويژگي هاي برين او را شمارشي نيست و برتري هايش بي پايان است؟! او بتول عذراء، آزاد زن سپيد روي، مادر پدرش و بزرگ بانوي پيروان و فرزندانش مي باشد. ملکه پيامبران، صديقه، فاطمه الزهراء است. و چه خوب سروده است آن کس که گويد:


خجلا من نور بهجتها تتواري الشمس في الافق

و حياء من شمائلها يغطي الغصن في الورق [13] .


يعني از شرمندگي نور پرفروغ او خورشيد در افق پنهان و بخاطر آذرم از چهراش شاخه از برگ پوشيده گشت.

13- محقق انديشمند و بزرگوار سيد کاظم قزويني گويد: فاطمه، و تو چه مي داني که فاطمه کيست؟ يکتا انساني است که طبيعت زنانگي را پذيرفته تا شناني از قدرت رساي پروردگار و توانائي شگفت انگيز و نوآور او باشد زيرا خداوند متعال حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به عنوان نشانه قدرتش در بين پيامبران آفريد و سپس پاره تن و دخترش فاطمه زهراء را از وجود او آفريد تا نشانه و علامتي بر قدرت او در آفرينش آفريده اي از جنس زن باشد که مجموعه اي از فضائل و مجتمعي از مواهي و بخشش ها است.

خداوند متعال به حضرت فاطمه زهراء بيشترين بهره از عظمت و برترين نصيب از شکوه و جلالت بخشيده، بطوري که براي هيچ زني امکان دست رسي به آن نيست، او نتيجه و ثمره آن عده از اولياء الهي است که آسمان نسبت به عظمت آنها اعتراف کرده پيش از آن که اهل زمين آنها را


بشناسند، و در قرآن مجيد در شان آنها آياتي نازل شده است که از آغاز نزولش تا به امروز و تا روز قيامت شبانه روز تلاوت مي شود، شخصيتي که هر اندازه آگاهي بشر از رهگذر فهم و انديشه بر اسرار آفرينش افزوده گردد، عظمت او به طور گسترده تري آشکار مي شود و معاني و مزايايش به گونه اي واضح تر تجلي مي کند، او فاطمه زهراء است که خداوند ثناگوي او است بخاطر خشنوديش خشنود و از خشمش به خشم مي آيد، و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم عظمت و ارزندگي او را اعلام داشته و اميرالمومنين عليه السلام به چشم بزرگي و عظمت به او مي نگرد و پيشوايان اهل البيت به نظر تقديش و احترام نگاهش مي کنند. [14] .



پاورقي

[1] الفصول المهمه، ط بيروت، / 143.

[2] الفصول المهمه،ط بيروت، 12- 13.

[3] آل عمران، 61: فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علي الکاذبين.

[4] مطالب السوول ط ايران 6-،.

[5] حليه الاولياء ط بيروت 2/ 39.

[6] شرح نهج البلاغه 9/ 193.

[7] اهل البيت 132- 133.

[8] اهل البيت تاليف توفيق ابوعلم /128.

[9] فاطمه الزهراء عليهاالسلام تاليف علامه دخيل / 171.

[10] کشف الغمه ط تبريز 1/ 448.

[11] کشف الغمه ط تبريز 1/ 448.

[12] المناقب 3/ 357- 358.

[13] الخصائص الفاطميه / 1.

[14] فاطمه الزهراء عليهاالسلام من المهد الي اللحد، مقدمه / 13- 14.