بازگشت

ميلاد نور




مدت ها بود که زنان عرب از خديجه همسر گرامي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم بخاطر ازدواج با آن حضرت، فاصله گرفته بودند.

هاله اي از غم و اندوه او را گرفته بود و در خانه هيچ مونسي نداشت تا در نبود پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم با او انس بگيرد که ناگه سکوت مطلق شکسته شده و جنين با مادر خود سخن گفته و دلداريش مي دهد. اين بماند که در اين مدت با مادر خود چه مي گفت و چه مي شنيد زيرا تاريخ به درستي از اين گفتگوهاي اسرارآميز پرده برنداشته چرا که مادر مومنان آن را در هاله اي از ابهام گذارد. راستي اين جنين کيست و حقيقت او چيست که ماهها با مادر سخن مي گويد و او آنها را از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم کتمان مي کند.

نوشته اند روزي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم وارد خانه شد شنيد که خديجه با کسي سخن مي گويد! از روي تعجب پرسيد: اي خديجه! با که سخن مي گويي؟!

گفت: با اين جنين که در شکم دارد، اوست که با من سخن مي گويد و مايه انس من شده است.


پيامبر فرمود: اي خديجه بدان اين جبرئيل است که به من مي گويد: اين جنين دختر است و خداوند نسل مرا از او قرار داده و از نسلش اماماني به عنوان جانشين من معين خواهد کرد. [1] .

آري، جهان در انتظار مقدم عالي ترين نمونه زن بود که تاکنون به خود نديده بود، که با ميلادش براي زنان عالم هستي، الگو و اسوه قرار گيرد.

و اينک... نزديک زايمان خديجه شده، از زنان عرب درخواست کمک کرد، اما آنها را از روي کينه و دشمني که با وي داشتند پاسخ منفي دادند و از هر گونه کمک امتناع ورزيدند.

او در اين فکر بود که چه کند و چه کسي در اين مشکل به کمکش مي شتابد... ناگهان حضور چهار زن بلند بالاي سياه چهره را که که گويا از زنان بني هاشم بوده باشند، در خانه احساس نمود.

خديجه از ديدن آنها لرزه بر اندامش افتاد چرا که تاکنون آنها را نديده بود... يکي از آنها گفت: اي خديجه! غم مخور، چرا که ما فرستادگان پروردگار تو مي باشيم ما خواهران تو هستيم. من ساره و اين آسيه دختر مزاحم و آن مريم و آن يکي کلثم خواهر موسي بن عمران است. خداي ما را فرستاد تا در امر زايمان تو را ياري نماييم.

اين چهار زن در طرف راست و چپ و پيش رو و پشت سر خديجه قرار گرفتند، لحظاتي چند اين مولود با سعادت قدم به عرصه گيتي نهاد... آن مولود فاطمه بود... او بدنيا آمد تا زمين را نوراني کند، پس از آن که آسمانها را از نور خود منور ساخته بود.

از اين روي به هنگام ولادت فاطمه نوري از وجودش پديدار شد که تمام


خانه هاي مکه را در هاله اي از نور فروبرد و در شرق و غرب عالم هستي جايي نبود که نور فاطمه در آن جا نتابيده باشد.

فاطمه عليهاالسلام را با آب کوثر شستشو داده و در دو پارچه سفيد پيچيده و از او خواستند تا سخن گويد.

فاطمه به اراده پروردگار، لب به سخن گشوده و رسالت و پيامبري محمد مصطفي صلي اللَّه عليه و آله و سلم و ولايت علي مرتضي عليه السلام و امامت يازده فرزندش را گواهي داد. [2] .

مورخان سال روز ميلاد با سعادت فاطمه را بيستم ماه جمادي الثاني سال پنجم بعثت نگاشته اند.

مرحوم مفيد درباره اين روز مبارک مي نويسد:

روز بيستم ماه جمادي الاخر روزي است که فاطمه زهرا عليهاالسلام دختر رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و سلم متولد گرديد و آن روزي است که- همه ساله- شادي و سرور مومنين تجديد مي شود، از اين روي مستحب است که در روز ميلاد فاطمه عليهاالسلام کارهاي نيک انجام پذيرد و صدقه به فقراء و مساکين داده شود. [3] .



پاورقي

[1] الخرايج، ج 2، ص 524.

[2] الخرايج و الجرايح، ج 2، ص 524.

[3] مسار الشيعه، ص 31.