بازگشت

اهتمام به تربيت فاطمه




قبلاً به اين نکته اشاره شد که پدر و مادر از طريق وراثت و تماس مستقيم و مستمر، نقش مهمّي در تربيت فرزند خويش دارند، عوامل ديگري نيز در تربيت و شکل گيري کودکان مؤثر است، مانند افراد خانواده که در ابتداي شکل گيري کودکان با آنان در ارتباطاند، محيط مدرسه و معلمان جامعه و نظام حاکم بر جامعه که: «اَلناسُ بِأُمرائهم أشبه مِنهم بآبائهم [1] ». صرف نظر از اين عوامل، بيشترين نقش در تربيت فرزندان به عهده ي پدر و بويژه مادر است، موفقيت والدين در تربيت صحيح فرزند به ميزان آشنايي آنان با مسائل خانوادگي و اصول تربيتي و پاي بندي به ضوابط و مقرّرات تربيتي (در عمل) ارتباط دارد. زيرا رفتار و اخلاق نقش بيشتري در تأثيرپذيري ديگران از گفتار دارد و بايد بين گفتار و رفتار مربّي هماهنگي کامل باشد، و اگر بين گفتار و رفتار تضاد باشد هيچگاه موفق به تربيت صحيح نخواهد شد. (به لحاظ اهميت اين موضوع در اين باره با شما خوانندگان گرامي بيشتر سخن خواهيم گفت، منتظر باشيد).

وقتي پدر، پيامبر گرامي اسلام باشد که از نظر معارف و علوم و آشنايي به اصول تربيتي، پيشوا، معلّم و مربّي همه ي انسانهاست. و از نظر عمل و رفتار الگو و اسوه ي جهانيان مي باشد،: «وَلَقد کانَ لَکُمْ في رسول اللّه اُسوةً حسنةٌ [2] ». و وقتي مادر بانويي نمونه، مؤمنه و ايثارگر باشد، دختر لايقي و شايسته اي که در دامن چنين والديني پرورش مي يابد، شخصي


والا، متعالي و برخوردار از کمالات انساني و فضايل اخلاقي خواهد بود؛ به خصوص اينکه پدر، اين دختر را فردي عادي نمي بيند، زيرا آثار کمال و شايستگي از همان ابتدا در وجود زهرا (س) آشکار بود، لذا حضرت به تربيت زهرا اهتمام زيادي مي ورزد و همواره ملازم و مراقب او مي باشد. و هر روز که مي گذرد درهاي جديدي از معارف و کمالات معنوي به روي زهرا گشوده مي شود. و حضرت از هر فرصتي براي آشنايي و اُنس فاطمه (س) با عالم غيب و معارف اسلامي و قرآني استفاده مي کند. چنانکه وقتي فاطمه به خدمت پدر رسيد و از او اذن طلبيد تا براي کارهاي خانه خدمتکاري انتخاب کند، حضرت بجاي برآوردن اين خواسته فضيلتي از فضايل را نصيب فاطمه (س) نموده و تسبيحات معروف به تسبيحات زهرا را به او تعليم داد، که بهترين هديه از طرف پدر براي دختري چون فاطمه بود: «عن ابي جعفر (سلام الله عليه) ما عُبِدَالله بشئيٍ افضل من تسبيح فاطمه (عليهاالسلام) و لو کان شيئاً افضل منه لِنَحِلَهُ رسول الله (ص) فاطمه [3] (س).»

هديه اي بهتر از اين تسبيحات نبوده، که اگر بود حضرت آن را به فاطمه ارزاني مي کرد. به لحاظ اهميت پرورش و تربيت فاطمه، حضرت هيچگاه از او جدا نمي شد، و همواره اُنس و اُلفت با فاطمه را غنيمت مي شمرد، حتي وقتي عازم سفر مي شد، فاطمه آخرين کسي بود که پدر از او جدا مي شد، و وقتي از سفر بازمي گشت فاطمه اوّلين کسي بود که پدر بر او وارد مي گرديد [4] .


هيچ شبي نمي گذشت که رسول الله (ص) با فاطمه انس نگيرد و با او ملاقات نکند: «کان النّبي (ص) لا ينام ليلةً حتي يَضَعَ وَجْهَهُ الکريم بينَ ثُدْيَيْ فاطمة [5]

فاطمه (س) عزيزترين و محبوب ترين افراد نزد رسول الله (ص) بود: «کان احبّ النساء الي رسول الله (ص) فاطمه و من الرّجال علي (ع) [6] و فاطمه أعز النّاس عَلَيَّ [7] ».

فاطمه نور چشم و ميوه ي دل رسول الله (ص) بود. «هِيَ نور عيني و ثمرة فؤادي و هي الحوراء الانسيّه [8] ». امثال اين تعبيرات در حق زهرا (س) فراوان است، که برخي از آنها در فصلهاي بعدي خواهد آمد. (انشاءالله) اين تعبيرات از لياقت و شايستگي زهرا (س) و علاقه شديد حضرت به اين دختر بزرگوار حکايت مي کند که تنها علاقه ي پدر و فرزندي نيست، زيرا که رسول اللّه (ص) فرزندان ديگري هم داشت، و يکي از اين تعبيرات در حق آنها نيامده است. اين تعابير به لحاظ شايستگيهاي منحصر به فرد فاطمه است که اين چنين به تربيت او اهتمام ورزيده و زهرا را به کمال روحي و معنوي مي رساند.



پاورقي

[1] بحار، ج 75، ص 46.

[2] احزاب، 21.

[3] کافي، ج 3، ص 343.

[4] بحار، ج 43، ص 86.

[5] بحار ج 43، ص 78.

[6] بحار ج 43، ص 38.

[7] بحار ج 43، ص 39.

[8] بحار ج 43، ص 54.