بازگشت

بيت المال و تقواي خليفه




بعد از اينکه فداکاري اهل بيت رسول خدا را درباره ي فدک بيان و بي اعتنائي آنان را در امور دنيوي مشخص گرديد جا دارد نقطه ي مقابل اين گذشت و فداکاري را نيز هر مسلمان معتقد بداند، و يقين حاصل نمايد که غاصب فدک نه اين است که براي مصالح مسلمين ارزشي قائل است، و فدک را براي حفظ مصالح آنها مي خواهد، بلکه او غضب فاطمه و ستم بر او را بر خود فرض نموده، و غضب رسول خدا و غضب پروردگار در غضب او مطالبه مي نمايد.

داستان عبداللَّه بن زبير قرةالعين الخليفة را تاريخ ثبت گردانيده، و ما


مي خوانيم او که نوه ي دختري ابوبکر مي باشد، در آن روز که ابوبکر خليفه گرديد عبداللَّه نوجواني بيش نبود روزي نزد ابوبکر آمد و منطقه ي وسيعي را از مدينه که کوهي هم در برداشت از او طلب نمود، و او نيز به بهانه ي اينکه او را شاد نمايد تمامي آن منطقه را به او بخشيد!!

اگر اين حاتم بخشي ابي بکر براي شاد نمودن ابن زبير بر او فرض گرديد، پس چه جاي دريغ بود که دختر رسول خدا از حق خود محروم و مورد ستم قرار گرداند.

ابن عساکر داستان حاتم بخشي ابوبکر را به نوه ي خويش عبداللَّه بن زبير چنين نقل مي کند:

أَخْبَرَنَا أَبُوالحُسَيْن بن الفراء، وأَبُو عَبْداللَّه ابنا [1] البنّا، قَالوا: أَنا أَبُو جعفر المُعِّدل، أَنا أَبُو طاهر بن الذَهبي، أَنا أَحْمَد بن سُلَيمَان، نَا الزبير، قَال: وحدَّثني عمّي مُصْعَب بن عَبْداللَّه. أَن عَبْداللَّه بن الزبير استقطع من أَبي بکر في خلافته سَلْع [2] .

فقَال له أَبُوبکر الصدِّيق: ما تصنع [3] به، فقَال له ابن الزبير: لنا جَبَل بمکة يقَال له جَبَل خويلد، فأحبّ أَن يکون لنا بالمدينة مثله، فأقطعه أَبُوبکر ناحية من مبلغ [4] فبني عليه ابن الزبير


جسرين و لايعرف لهما اليوم أَثر [5] .

يعني عبداللَّه بن زبير کوهي را از در منطقه اي از مدينه از جدش ابوبکر درخواست نمود، ابوبکر از او پرسيد اين کوه را براي چه مي خواهي؟

عبداللَّه گفت: ما در مکه اينچنين کوهي داشته ايم و در مدينه نيز دوست داريم که چنين منطقه اي داشته باشيم، و ابوبکر هم آن منطقه را براي او مشخص گردانيد و به او بخشيد! و او هم در آن منطقه اقدام به بناي دو پل ارتباطي نمود، که اکنون اثري از آن باقي نمانده است.

اگر ابوبکر بن ابي قحافه به اندازه ي يک خردل ايمان داشت و نبوت پيامبر اسلام را پذيرفته بود در وقت مطالبه ي فدک، فاطمه را بغضب نياورده و رضايت او را بر هر آنچه را که آسمان بر آن سايه افکنده بود ترجيح مي داد، و اين است تفسير آيه ي شريفه ي:(و من يحلل عليه غضبي فقد هوي) [6] هر آنکس غضب خداوند بر او حلال گشت رسوا مي گردد، و چه رسوائي بالاتر از اينکه خصم انسان دختر رسول خدا و عصمت پروردگار بوده باشد؟!


پاورقي

[1] في الأصل: «ابن» و هو خطأ.

[2] سلع بفتح أوله و سکون ثانيه، جبل بالمدينة (انظر معجم البلدان).

[3] بالأصل: يصنع.

[4] کذا بالأصل، ولعله: سلع.

[5] بالأصل:«أَثراً» تاريخ مدينه ي دمشق 200:28.

[6] سوره ي طه: 81.