بازگشت

عصمت گواه فدك




نقلهاي متقن و قابل اطمينان از کتاب و سنّت شاهد است که بعد از رحلت پيامبر اسلام به واسطه ي غصب فدک، صديقه ي طاهره آن را از ابي بکر مطالبه نمود.

دعواي مطالبه ي فدک مورد انکار خليفه و کارگزاران او قرار گرفت طرفداران نظريه ي اول از دو راه براي اثبات دعواي خويش استفاده


و استدلال نموده اند.

حقّانيت استدلال اهل بيت در مطالبه ي فدک به قدري روشن و واضح است که هر جوينده ي حقي را به راحتي به مقصد رسانده و مشخص مي گرداند که کار خليفه و اطرافيان او بر باطل، و دعواي اهل البيت پيامبر بر وفق قواعد شرعي و ميزان عقلي و عرفي بوده است.

از ميان ادله اي که مي توان براي اثبات حقانيت دعواي اهل بيت در مطالبه ي فدک بدان استشهاد نمود دو طريق مي باشد:

طريق اول: اثبات عقلي

طريق دوم: اثبات نقلي

از طريق اثبات عقلي مي توان گفت که معصوم نمي تواند برخلاف واقع چيزي را ادعا نموده و بر آن پافشاري نمايد.

و علي بن ابي طالب و فاطمه ي زهراء معصوم مي باشند و دعواي آنان در مطالبه ي فدک نيازي به دليل و بيّنه ندارد، و اگر چنانچه از آنها دليل و بينه مطالبه گردد عصمت آنها ناديده گرفته شده است که انکار ضروري محسوب گرديده و موجب کفر مي باشد.

اين راه براي کساني قابل استناد و استدلال مي باشد که عصمت را در غير از انبياء پذيرفته باشند، اما اگر عصمت را در غير انبياء نپذيرفته باشند نمي توان از اين دليل استفاده نمايند، گرچه به حکم ضروري برهان همگي مکلّف بر پذيرش آن بوده و بايد بپذيرند که اوصياء انبياء نيز بايد از عصمت برخوردار بوده باشند.


طريقه ي دوم، طريق اثبات نقلي مي باشد، که در خصوص صديقه ي طاهره پايه و اساس استدلال عقلي نيز محسوب مي گردد.

بر اساس نص قرآن فاطمه سلام اللَّه عليها محور عصمت در آيه ي تطهير از اهل بيت مي باشد که حديث معروف و مشهور کساء بر آن متفرع مي گردد.

خداوند متعال در آيه ي شريفه ي تطهير مي فرمايد: (إنّما يريدُ اللَّه ليذهب عنکم الرجس أهل البيت و يطهرکم تطهيراً) [1] .

مفسرين و محدثين فريقين تصريح نموده اند که اين آيه در شأن اصحاب کساء نزل گرديده است.

اگر نبوده باشد دليلي غير از آيه ي تطهير و شواهد فراوان آن از روايات متفق عليه بين فريقين کافي است براي اثبات حقانيت ادعاي صديقه ي طاهره در مطالبه ي فدک، چرا که در آن خداوند متعال امضاء فرموده است پاکي و طهارت فاطمه ي زهراء را از تمامي پليديها، و اگر فاطمه در دعواي خويش در مطالبه ي فدک صادق نبوده باشد نقض غرض لازم آمده و تکذيب قرآن در پي خواهد داشت، زيرا نمي توان هم آيه ي تطهير او را در خود جاي داده باشد و هم در ادعاي خويش به باطل گرويده باشد، پس لامحاله بايد پذيرفت که خصم زهراء در غصب فدک به طور قطع و يقين بر باطل بوده است.

مورد ديگر، نص صريح از طريق سنّت است، که عصمت آن حضرت


و صداقت او را علي رؤوس الأشهاد تصديق مي نمايد. روايت متفق عليه: «فاطمة سيِّدة نساء العالمين» و «سيِّدة نساء الجنة» مي باشد، که مورد اتفاق جميع فرق و مذاهب اسلامي قرار گرفته است.

معناي حديث فوق اين است که فاطمه سرور زنان اهل بهشت و برترين آنان مي باشد، و هيچ متعصبي نمي تواند کوچکترين اشکالي در ورود اين حديث نموده، و درصدد انکار آن برآيد، بخاري و ديگر متعصبين از اهل سنت اين روايت را مورد تصديق قرار داده و بدان استشهاد نموده اند. [2] .

همانطوريکه اشاره گرديد استدلال به اين روايت بر اين اساس مي باشد که لازمه ي مقام با جلالت و عظمتي همانند سيادت بر تمامي زنان اهل بهشت نمي تواند با ارتکاب کذب و ادعاي بيهوده براي امور دنيوي مقرون بوده باشد، پس بنابراين بايد پذيرفت که صديقه ي طاهره در دعواي خويش در مطالبه ي فدک صادق بوده است.


پاورقي

[1] سوره ي احزاب: 33.

[2] صحيح بخاري: باب مناقب فاطمه مستدرک حاکم 156:3، مشکل الآثار 49:1- 50، جمع الجوامع سيوطي 302:1.