بازگشت

ترجمه




رسول خدا صلي الله عليه و آله از خداي تعالي حکايت کرد که فرمود:

من الله هستم و من رحمانم، رحم را آفريدم، و از اسم خودم اسمي براي او مشتق کرده ام، پس هر کس صله رحم کند من با او پيوندم، و هر کس قطع رحم کند من نيز از او ببرم؛ پس بدان که وصل رحم به معني معرفت به مکانت و مرتبت رحم و بزرگداشت قدر آنست چه اگر رحم نباشد تعين روح انساني به ظهور نمي رسد؛ و قطع رحم به پست شمردن و اندک انگاشتن حق آنست.

سپس اين که طبيعت نيز رحمي مانند رحم انثي است، و رحم اسمي مر حقيقت طبيعت را است پس طبيعت رحمي مشتق از رحمن است؛ و بدون شک حديث ياد شده و مفاد وصل و فصل يعني صله رحم و قطع آن بر طبيعت صادق است.

طبيعت حقيقت جامع بين کيفيات چهارگانه است بدين معني که هم عين هر يک از آنها هست و هم هيچيک از آنها به جميع جهات نيست بلکه به بعضي از جهات عين آنهاست، به اين معني که بدن جوهري عنصري مرکب از عناصر است، و اين عناصر به صرافت خالص خود در مزاج بدن مرکب وجود ندارند بلکه وقتي با هم آميختند و برخي از برخي ديگر انفعال يافته است اين امر فعل عناصر به يکديگر و انفعال آنها از يکديگر ايجاب مي کند که هر يک از آنها صورت خالص خود را خلع کند يعني به صورت خاص عنصري خود نباشد و همگي به صورت واحد مرکب خاصي درآيند.


پوشيده نماند که هر کمالي به انسان بعد از مفارقتش از نشاه طبيعي روي مي آورد نتيجه مصاحب روح او با مزاج طبيعي او است، پس فکرت و رويت خود را در آيات و رواياتي که راجع به دنياي پسنديده وارد شده اند درست بکار ببر.

در حديث اشتقاق آمده است که اين فاطمه است و من فاطر آسمانها و زمينم؛ و فاطم يعني قاطع و جداکننده دشمنانم از رحمت خودم در روز فصل قضايم مي باشم؛ و فاطم دوستانم از آنچه که موجب عار و شين آنها است، پس فاطمه را از اسمي از اسماي خودم مشتق کرده ام.

و پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اي فاطمه خداوند ترا از اسمي از اسماي خود مشتق فرمود، او فاطر است و تو فاطمه اي.

و دانستي که رحم از رحمان مشتق است، پس بدان که وديعه مصطفي، فاطمه انسيه حوراء: مطلع انوار علوي، و مشکات ولايت، و ام ائمه، و صندوق علم، و وعاء معرفت است.