بازگشت

مولود مبارك




پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم دو فرزند پسر داشت که در خردسالي درگذشتند. با مرگ آن دو که «قاسم» و «عبدالله»، نام داشتند، زبان مشرکين به طعن و ناسزا گشوده شد که: محمد صلي الله عليه و آله و سلم پسري ندارد و با مرگش نسل او منقطع و براي هميشه محو و نابود خواهد شد.

تنها سه دختر براي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم باقي مانده بود که آنها هم به نظرشان اولاد، محسوب نمي شدند.


هنوز، دختر، بنا به اعتقادات دوره جاهليت، موقعيت اجتماعي و ارزشي در جامعه نداشت و او را با ديده تحقير مي نگريستند و بر پايه ي همين اعتقادات نابجا بود که مشرکين، زبان به سرزنش مي گشودند.

فقط يک اميد مانده بود و آن بارداري خديجه عليهاالسلام بود. همه چشمها در انتظار پايان وضع حمل خديجه عليهاالسلام بودند. خديجه عليهاالسلام دوران کهولت را مي گذراند، بلکه مي توان گفت پير شده و براي يک زن پير امکان حمل دوباره نبود و اين آخرين حمل و بارداري خديجه عليهاالسلام محسوب مي شد. مگر آنکه گفته شود، خاندان انبياء و رسول از اين قاعده ي طبيعي مستثني هستند، ولي آينده نشان داد که ديگر باردار نشد.

مشرکان در انتظار اين بودند که سرانجام حمل چه خواهد شد؟ آيا پسر است يا دختر؟ اگر پسر باشد، آيا ديگر مي توانستند بهانه اي براي طعن و سرزنش داشته باشند؟ بنابراين، اگر جنين پسر بود، تمام اميدهايشان به باد فنا مي رفت و نام و آيين وي براي هميشه جاويدان و برقرار مي ماند. آن وقت است که جز سرافکندگي و شرمساري و حسرت و نوميدي نصيبي نخواهند داشت.

پس بايد اميدوار بود که جنين دختر باشد، در اين صورت مطابق ميل و آرزويشان خواهد بود. ديگر آييني به نام اسلام برقرار نخواهد ماند و دودمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم براي هميشه محو و نابود خواهد گشت.