بازگشت

بينه بصائره، منكشفه سرائره




19) بينه بصائره، منکشفه سرائره، منجليه ظواهره، مغتبطه به أشياعه، قائد الي الرضوان اتباعه، مؤد الي النجاه اسماعه. به تنال حجج الله المنوره، و عزائمه المفسره، و محارمه المخذره، و بيناته الجاليه، و براهينه الکافيه، و فضائله المندوبه، و رخصه المرهوبه، و شرايعه المکتوبه.

«بينه»- به فتح با و کسر يا مشدده و فتح نون- از «بين» به معناي آشکار مشتق است و مؤنث «بين» مي باشد. «بصائره» جمع «بصيرت» به معناي شاهد و حجت است.


«منکشفه»- به ضم ميم و سکون نون- مفرد مؤنث است از اسم فاعل باب انفعال و مصدر آن «انکشاف» است به معناي ظاهر بودن. «سرائره» جمع «سريره» به معناي مستور و پنهان است. «متجليه» مفرد مؤنث از اسم فاعل باب انفعال و مصدر آن «انجلاء» است، يعني آشکار.

«مغطبته» مفرد مؤنث از اسم مفعول باب افتعال و مصدر آن «اغتباط» است، يعني غبطه خوردن. «اشياعه» جمع «شيعه» به معناي پيرو است. «قائد»- به کسر همزه- اسم فاعل از «قاد، يقود» به معناي کشيدن ناقه است. «مؤد»- به کسر ميم و فتح همزه- اسم فاعل است از باب «ادي، يودي» و مصدر آن «تأديه» به معناي رساندن است.

«تنال» به ضم تا مضارع مجهول است. «عزائمه» جمع «عزيمه» به معناي قصد است. «محارمه» جمع «محرم» و «بيناته» جمع «بينه» و «جاليه» اسم فاعل به معناي آشکار و «براهينه» جمع «برهان» و «فضائله» جمع «فضيله» است.

«رخصه»- به ضم را و فتح خا- جمع «رخصت» به معناي اجازه است. «موهوبه»- به فتح مي و سکون واو- اسم مفعول از باب «وهب، يهب» به معناي بخشيده شده مي باشد.

«شرايعه» جمع «شريعت» و «مکتوبه» اسم مفعول يعني نوشته شده و ضماير در تمام الفاظ راجع به قرآن است. تمام اين کلمات که حضرت بدان تفوه کرده اند در اوصاف قرآن است و مجموع اوصاف مذکور در اين مقام هيجده وصف است که چهار وصف آن در جمله سابقه گذشت و چهارده وصف ديگر در اين عبارت ذکر شده است. يعني:

قرآن شريف شواهد و براهين آن آشکار و اسرارش بي پرده و ظواهرش روشن است. اتباع و پيراوان قرآن مورد غبطه ي ديگرانند. قرآن پيروان خود را به سوي بهشت مي کشاند و آنان را به جانب نجات از عذاب مي برد. کساني را که با گوش دل آيات آن را بشنود و بکار بندند به برکت قرآن کريم محبتهاي خداوند مکشوف مي گردد و مقاصد آن و اسرار پشت پرده آن و شواهد آن آشکار و براهين کافيه آن روشن مي شود و واجبات و مستحبات و مباحات آن مفهوم مي گردد.