بازگشت

شدة بكاء فاطمه و مصائب او بعد از رسول خدا




(نا) در کتاب خصال سند بامام صادق عليه السلام مي رساند که فرمود البکائون خمسة آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه بنت محمد و علي بن الحسين عليه السلام آدم ابوالبشر چندان گريست از فراق بهشت که دو جوي آب از اشک چشمش روان گرديد و حضرت يعقوب چندان در حرمان يوسف گريست که ديدگان مبارکش سفيد شد و ديگر يوسف چندان گريست بر يعقوب که اهل زندان را کار سخت افتاد عرض کردند اگر در شب مي گويي روز ساکت باش و اگر در روز خواهي گريست شب خاموش باش تا ما بتوانيم لختي بياسود و بدين گونه تقرير يافت و ديگر فاطمه ي عليه السلام چندان بر رسول خدا بگريست که کار بر مردم مدينه صعب افتاد بعرض رسانيدند که ما را بکثرت گريستن بزحمتي بزرگ درافکندي چون شکواي ايشان گوشزد آن حضرت شد روزها از مدينه بيرون مي رفت و در مقابر شهداء احد يا بقيع چندان که مي خواست مي گريست آن گاه مراجعت مي فرمود و ديگر علي بن الحسين عليه السلام که بعد از واقعه ي کربلا تا زنده بود از گريه آرام نگرفت غلام او عرض کرد جان من فداي تو باد يابن رسول الله بر تو مي ترسم که هلاک شوي قال انما اشکو بثي و حزني الي الله و اعلم من الله مالا تعلمون اني ما اذکر مصرع بني فاطمه الا خنقتني لذلک عبره) و صدوق در امالي همين حديث را بهمين طريق ذکر کرده