بازگشت

كلمه




واژه ي کلمه، در لغت به معناي مجموعه ي حروفي است که يک واحد را تشکيل مي دهند، خواه لفظ معنادار، اسم باشد يا فعل يا حرف باشد و در جمله اي که از چندين کلمه ترکيب يافته، در هيئت ترکيبي خود، يک حقيقت را افاده مي کند. بر اين اساس، به قطعه اي از کلام، قضيه، بيت شعر يا قصيده اي کامل، کلمه مي گويند، به لحاظ اينکه هر يک از آنها يک معنا و يک پيام را همراه دارند؛ مانند: «کلمة الله هي العيا» [1] (شعار توحيد)؛ «و جعل کلمة الذين کفروا السفلي» [2] (شعار کفر) و «کلمة التقوي» [3] (لا اله الا الله).

در معارف ديني و تعاليم قرآني، تاليف و ترتيب و تحقق موجودات و به تعبير ديگر، آفرينش. بسان کتابي است که دست جمال و جلال نگارنده ي حکيم، با قلم تکوين «کن» نگاشته و با گسترش دمي از مشيت بي منتهاي خود (نفس رحماني)، بساط رازدار هستي را با استحکام ويژه اي گسترانيده است.

بدين روي، دانشمندان اسلامي با بهره گيري ذوقمندانه از مفاهيم قرآن، کتاب را به «تکويني» و «تدويني» و هر يک از اين دو بخش ياد شده را به بخشهايي که از حروف، کلمات و اعراب و حرکات و سکنات، و سرانجام سوره ها و آيه ها ترکيب يافته، تقسيم کرده اند:

کتاب شامل دو گروه «تکويني» و«تدويني و تشريحي (قرآن)» مي باشد که قسمت تکويني آن به دو گروه آفاقي و انفسي تقسيم مي شود که گروه انفسي نيز خود به دو گروه علييني و سبحيني تقسيم مي شود.

عارف نامي شيخ محمود شبستري، در شاهکار ادبي- عرفاني خويش، گلشن راز، همانندي کتاب تکوين و تدوين را به نظم کشيده است:


به نزد آنکه جانش در تجلي است

همه عالم کتاب حق تعالي است


عرض اعراب و جوهر چون حروف است

مراتب همچو آيات وقوف است





از او هر عالمي جون سوره اي خاص

يکي زان فاتحه ديگر چون اخلاص


پاره اي از واقعيت هاي خارجي و حقايق عيني که در قرآن با تعبير «کلمه» از آنها ياد شده، عبارت اند از:

1. واقعيت هاي خارجي که به فرمان خداي تعالي تحقق مي يابند و مراتب هستي را تشکيل مي دهند و به گونه اي بديع (بدون علت مادي و صوري) يکباره از ذات حق صادر شده اند:

قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربي لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربي و لو جئنا بمثله مددا. [4] .

بگو: اگر دريا براي پروردگارم مرکب شود، پيش از آنکه کلمات پروردگارم پايان پذيرد، قطعا دريا پايان مي يابد، هر چند نظيرش را به مدد (آن) بياوريم.

همچنين در آيه ي 27 سوره ي لقمان، وجود مفاض از حق تعالي با تعبير «کلمات» آمده است.

2. از حضرت عيسي مسيح عليه السلام با تعبير «کلمه» ياد شده است:

اذ قالت الملائکة يا مريم ان الله يبشرک بکلمة منه اسمه المسيح عيسي ابن مريم وجيها في الدنيا و الاخرة و من المقريبن. [5] .

(ياد کن) هنگامي (را) که فرشتگان گفتند: اي مريم! خداوند تو را به کلمه اي از جانب خود، که نامش مسيح عيسي بن مريم است، مژده مي دهد، در حالي که او در دنيا و آخرت، آبرومند و از مقربان (درگاه خدا) است.

همچنين در پاره اي از روايات و ادعيه از محمد صلي الله عليه و آله و آل او به «کلمات تامات» ياد شده است:

اللهم اني اسالک ان تصلي علي محمد نبي رحمتک، و کلمة نورک. [6] .

و اعوذ بکلمات الله التامات.

که مقصود از «کلمات تامات»، پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. [7] .

اما منظور از «کلمه» در اين فقره از گفتار فاطمه عليهاالسلام که فرموده: «کلمة جعل الاخلاص...»، «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له» يا «لا اله الا الله» است؛ اگر چه کاربرد «کلمه» در سخنان اولياي معصوم عليهم السلام، درستي احتمال دوم را تاييد مي کند. از امام رضا عليه السلام چنين روايت شده است:

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «يقول الله جل جلاله: لا اله الا الله حصني فمن دخله امن


من عذابي». [8] .

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود که خداي تعالي مي فرمايد: لا اله الا الله قلعه ي من است. هر کس در قلعه ي من وارد شود، از عذاب من در امان خواهد بود.

در اين حديث قدسي که به «سلسلة الذهب» معروف است، «کلمه» تنها براي «لا اله الا الله» به کار رفته است.


پاورقي

[1] سوره ي توبه، آيه ي 40.

[2] سوره ي توبه، آيه ي 40.

[3] سوره ي فتح، آيه ي 26.

[4] سوره ي کهف، آيه ي 109.

[5] سوره ي آل عمران، آيه ي 45.

[6] مفاتيح الجنان، دعاي بعد از زيارت آل يس.

[7] شرح توحيد صدوق، ج 1، ص 48.

[8] المحجة البيضاء، ص 371.