بازگشت

دفن فاطمه




مردم در کنار خانه فاطمه عليهاالسلام منتظر جنازه بودند- ابوذر به آنان اعلام کرد که حرکت جنازه به تأخير افتاد. مردم پراکنده شدند و ابوبکر خبر نيافت تا بر جنازه اش حاضر شود [1] در تشيع او عمار، مقداد، عقيل، زبير، سلمان، ابوذر، حذيفه و... بودند [2] و فاطمه عليهاالسلام در تاريکي شب و در سکوت دفن کردند [3] .

در دفنش غوغائي برخاست. همه مي گريستند، علي عليه السلام فرمود فاطمه عليهاالسلام جان راحت شدي، سلام ما را به پدرت برسان...، در حين دفن خواست فاطمه عليهاالسلام را داخل قبر کند، خطاب به رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله السَلامُ عَلَيْکَ يا رَسُولَ اللّه عِنّي وَ عَنْ اِبْتَکِ النازِلَةِ بِکَ وَ السَريعةِ اللِّحاقِ اِلَيْکَ... سلام من و دخترت را که بر تو مهمان مي شود بپذير که چه زود به تو ملحق شد... لَقَدِ اسْتُرجِعَتِ الوَديعَةِ وَ اُخِذَت الرضينَةِ، [4] ... وديعه اي که در نزد من داشتي برگردانده شد، و گروئي و امانت تو پس داده شد...

اَمَّا حُزْني فَسَرمَدٌ، وَ اَما لَيْلي فَمُستَّهَدُ..... اندوهم پايان ندارد، شبم هرگز صبح شدني نيست... تا روزي که مرگم فرارسد و در کنار تو قرار گيرم... علي عليه السلام از دفن فارغ شد، برخاست که برود، اما احساس کرد توان قلبي آن را ندارد که اي واي من خود فاطمه عليهاالسلام را بدست خويش به خاک سپردم؟ يکباره دچار اندوه شد و به کمک دو رکعت نماز خود را آرامش و سکون بخشيد که قرآن


فرمود: وَاْسَتعينُوا بِالْصَبْرِ وَالصّلوةِ وَ اِنَّها لَکَبيرَةٌ اِلَّا عَلَي الْخاشِعينَ [5] .


پاورقي

[1] صحيح بخاري ج 5 ص 177.

[2] ص 151 روضةالواعظين ج 1.

[3] مناقب ج 3 ص 363.

[4] نهج البلاغه.

[5] آيه 45 سوره بقره.