بازگشت

احاديث زهرا




سرگذشت حديث- از منع و سوزاندن در زمان خلفا گرفته تا درايت و روايت و کتابت- سرگذشتي شنيدني و مفصل است که من از آن مي گذرم. اما همين اندازه بگويم که زهرا عليهاالسلام در حفظ احاديث پدرش رسول خدا صلي الله عليه و آله سعي بليغ و وافري داشت، تا آنجا که به اندازه ي فرزندانش در حفظ آنها کوشا بود.

در روايتي آمده است وقتي يکي از مؤمنان مدينه از زهرا عليهاالسلام روايتي درخواست کرد. حضرت فرمود: «يا جاريت هات تلک الحريرة»، اي کنيز! آن روايت را در پارچه ي حريري بسته شده بياور، اما پس از جستجو روايت مورد نظر پيدا نشد. حضرت ناراحت شده و فرمود:

«ويحک اطلبيها تعدل عندي حسنا و حسينا»، [1] .

واي بر تو بگرد و پيدا کن، زيرا آن به اندازه ي فرزندانم براي من ارزش دارد.

از اين حديث مي توان به کوشش فراوان زهرا عليهاالسلام در نوشتن و حفظ و ظبط و نشر


احاديث رسول صلي الله عليه و آله پي برد و اگر امروزه از بسياري از احاديث زهرا عليهاالسلام محروميم، بايد علت را در منع و سوزاندن [2] احاديث به دست خلفا جستجو کرد. به هر حال اشاره به برخي از آن احاديث [3] در اين مجموعه باعث سازندگي و تذکر است.

قالت فاطمة عليهاالسلام: سمعت ابي رسول الله صلي الله عليه و آله في مرض الذي قبض فيه يقول- و قد امتلات الحجرة من اصحابه-: ايها الناس يوشک ان اقبض قبضا يسيرا و قد قدمت اليکم القول معذرة اليکم، الا اني مخلف فيکم، کتاب ربي عزوجل و عترتي اهل بيتي. ثم اخذ بيد علي فقال: هذا علي مع القرآن و القرآن مع علي لا يفترقان حتي يردا علي الحوض فاسالکم، ما تخلفوني فيهما. (قال القندوزي، في الصواعق المحرقه: روي هذا الحديث ثلاثون صحابيا و ان کثيرا من طرقه صحيح و حسن). [4] .

از فاطمه ي زهرا عليهاالسلام روايت شده است که فرمود: از پدرم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در مرضي که منجر به رحلتش گرديد، در حالي که حجره ي او مملو از اصحاب بود شنيدم که فرمود: اي مردم نزديک است که به زودي از ميان شما رخت بربندم. آگاه باشيد که در ميان شما کتاب پروردگار عزوجل و اهل بيتم را به يادگار مي گذارم. آنگاه دست علي عليه السلام را گرفته و فرمودند:

اين علي با قرآن است و قرآن با علي است. اين دو از يکديگر جدا


نمي گردند تا در کنار حوض بر من وارد شوند، آنگاه است که از شما سؤال مي کنم چرا از آن دو سرپيچي کرديد؟

قالت: فاطمة عليهاالسلام ابوا هذه الامة محمد و علي عليهماالسلام يقيمان اودهم و ينقذانهم من العذاب الدائم ان اطاعوهما و يبيحانهم النعيم الدائم ان وافقوهما. [5] .

حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام دو پدر اين امتند، کژي ها را راست و انحرافات را اصلاح مي نمايند. اگر مردم آن دو را اطاعت کنند، آن ها از عذاب هميشگي نجاتشان مي دهند و اگر همراه و ياورشان باشند، نعمت هاي هميشگي خداوند را ارزانيشان مي دارند.

قالت: فاطمة عليهاالسلام قال رسول الله صلي الله عليه و آله: مثل الامام مثل الکعبة اذ توتي و لا تاتي [6] .

زهرا عليهاالسلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي کند. مثل امام مانند کعبه است. مردم بايد در اطراف آن طواف کنند، نه آنکه کعبه دور مردم طواف کند.

قالت فاطمة عليهاالسلام: و احمدا الذي لعظمته و نوره يبتغي من في السماوات والارض اليه الوسيله، و نحن وسيلته في خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته في غيبه و نحن ورثة انبيائه [7] .

حضرت فاطمه عليهاالسلام مي فرمايد: ستايش کنيد خداوندي را که از بزرگي


و نورش هر که را در آسمان ها و زمين است، خواهان وسيله اي به سوي اوست و ما وسيله ي او در ميان مردميم. ماييم از خاصان درگاه و جايگاه قدس او و ماييم حجت و وارث پيامبران او.

قالت فاطمة عليهاالسلام: قال ابي- و هو ذا حي-: من سلم علي و عليک ثلاثة ايام فله الجنة. قلت لها: ذا في حياته و حياتک او بعد موته و موتک؟ قالت: في حياتنا و بعد وفاتنا. [8] .

از فاطمه عليهاالسلام روايت شده است که فرمود: پدرم در حيات خود فرمود: هر که سه روز بر من و تو سلام کند، بهشت براي اوست. شخصي از حضرت پرسيد. در حيات پيامبر و شما يا بعد از مرگتان؟ زهرا عليهاالسلام فرمود: در حيات و ممات ما.

جاء رجل الي فاطمة عليهاالسلام فقال، يا بنت رسول الله هل ترک رسول الله صلي الله عليه و آله عندک شيئا تطرفينيه؟ فقالت: يا جاريه هات تلک الحرية (الجريده)، فطلبتها، فلم تجدها فقالت. ويلک اطلبيها فانها تعدل عندي حسنا و حسينا، فطلبتها، فاذا هي قد قممتها في قمامتها، فاذا فيها قال محمد النبي صلي الله عليه و آله. ليس من المؤمنين من لم يامن جاره بوائقه، و من کان يؤمن بالله واليوم الآخر، فلا يؤذي جاره، و من کان يؤمن بالله واليوم الآخر، فليقل خيرا او يسکت، ان الله تعالي يحب الخير الحليم المتعفف و يبغض الفاحش الضنين البذاء السائل المحلف، ان الحياء من الايمان والايمان في الجنة، و ان الفحش من البذاء في النار. [9] .

شخصي به حضور فاطمه زهرا عليهاالسلام رسيد و عرض کرد: اي دختر


رسول خدا! آيا پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله يادگاري نزد شما گذاشته که به عنوان هديه و تحفه به ما عنايت فرماييد؟ فاطمه زهرا عليهاالسلام؟ به کنيزکي که در حضورش بود فرمود: آن پارچه ي ابريشمي را بياور. کنيزک به جستجوي آن پرداخت ولي آن را نيافت. فاطمه عليهاالسلام بسيار ناراحت شد و فرمود: واي بر تو سعي کن آن را پيدا کني که آن از نظر من به منزله ي حسن حسين مي باشد. کنيزک پس از جستجو پيدا کرد. پارچه اي بود که در غلاف مخصوصي قرار گرفته و در آن نوشته بود. محمد پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «از مؤمنان نيست فردي که همسايگان آزار او در امان نباشند. فردي که به خدا و روز رستاخيز ايمان داشته باشد مي بايست سخن خوب به زبان آورد يا سکوت اختيار نمايد. خداوند انسان نيکوکار بردبار عفيف را دوست مي دارد و بد زبان و چاپلوس و اصرار کننده ي درخواست را دشمن. حيا بخشي از ايمان است و صاحب ايمان در بهشت است و فحش نوعي از بدگويي است و بدگو در آتش است.

قالت فاطمة عليهاالسلام: سمعت النبي صلي الله عليه و آله يقول: ان في الجمعة لساعة لا يوافقها رجل مسلم

يسال الله عزوجل فيها خيرا الا اعطاه.

قالت: فقلت: يارسول الله اي ساعة هي؟

قال: اذا تدلي نصب عين الشمس للغروب.

قال: و کانت فاطمة عليهاالسلام تقول لغلامها: اسعد علي السطح، فان رأيت عين الشمس قد


تدلي للغروب فاعلمني حتي ادعوا. [10] .

فاطمه عليهاالسلام فرمود: از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود: همانا در روز جمعه ساعتي است که ممکن نيست شخص مؤمن از خداي عزوجل امر و کار خيري را درخواست کند مگر اين که به او ارزاني کند. حضرت زهرا عليهاالسلام مي فرمايد: به پدرم عرض کردم اي رسول خدا! اين ساعت چه موقع است؟ فرمود: زماني که نيمي از خورشيد به سمت غروب نزديک شود.

از اين رو فاطمه عليهاالسلام به فرزند خود مي فرمود: بر بام برو و اگر ديدي که نيمي از خورشيد به سمت مغرب مي شود مرا آگاه کن تا دعا کنم.

ان فاطمة عليهاالسلام سالت اباها محمدا صلي الله عليه و آله فقالت: ما لمن تهاون بصلاته من الرجال والنساء؟ قال صلي الله عليه و آله من تهاون بصلاته من الرجال والنساء ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة: ست منها في الدنيا، و ثلاث في القيامة اذا خرج من قبره. فاما اللواتي في دار الدنيا، فالاولي: يرفع الله البرکة من عمره، و يرفع الله البرکة من رزقه، و يمحو الله عزوجل سيماء الصالحين من وجهه، و کل عمل يعمله لا يوجر عليه و لا يرتفع دعائه الي السماء والسادسة ليس له حظ في دعاء الصالحين.

و اما اللواتي تصيبه عند موته، فاولاهن انه يموت ذليلا و الثانية: يموت جائعا والثالثه: يموت عطشانا، فلو سقي من انهار الدنيا لم يرو عطشه.

و اما اللواتي تصيبه في قبره، فاولاهن: يوکل الله ملکا يزعجه في قبره، والثانيه: يضيق


عليه قبره، والثالثه: تکون الظلمه في قبره.

و اما اللواتي تصيبه يوم القيامه اذا خرج من قبره. فاولاهن: ان يوکل لله به ملکا يسحبه علي وجهه، والخلائق ينظرون اليه، والثانية: يحاسب حسابا شديدا والثالثة: لا ينظر الله اليه و لا يزکيه و له عذاب اليم. [11] .

از زهرا عليهاالسلام نقل شده است که از پدر گرامي خود رسول خدا پرسيد: پدرم! چگونه است حال آن زنان و مرداني که در نمازشان سستي مي کنند؟ حضرت فرمود: اي فاطمه! خداوند مردان و زناني که نماز را سبک بشمارند، به پانزده چيز مبتلا مي گرداند، شش در دنيا، سه در هنگام مرگ، سه در قبر، و سه ديگر در روز قيامت، آن گاه که از قبر خارج مي شوند.

اما شش چيزي که در اين سرا به ايشان مي رسد عبارت اند از اين که خداوند برکت را از عمرشان دريغ مي دارد. روزيشان را بي برکت مي گرداند و سيماي افراد صالح را از چهره ي آنها برمي گيرد. و بر عمل شايسته اي که انجام مي دهند، اجر و پاداشي محسوب نمي دارد. دعايشان را به آسمان بالا نمي برد و ششم اين که براي ايشان حظ و بهره اي از دعاي صالحان نمي باشد.

اما آن چيزهايي که در هنگام مرگ به ايشان رخ مي نماياند: اول اين که در حال ذلت و خواري مي ميرند. دوم اين که گرسنه دار فاني را وداع مي گويند. و سوم آن که تشنه از اين سرا رخت بربندند و اگر از آب هاي اين دنيا به آنها بنوشانند، تشنگي شان برطرف نمي شود.


اما آن چه در قبر به سراغ آنان مي آيد. اول اين که خدا ملکي را در قبر براي آزار و اذيت آنان مي گمارد. دوم اين که قبر را برايشان تنگ مي گرداند، سوم اين که تاريکي گورشان را فرامي گيرد.

اما آن چه هنگام خروج از قبر در روز قيامت با آن همراه مي گردد؛ اول: خدا ملکي را مامور مي کند تا آنان را با صورت روي زمين بکشند، آن هم در حالي که مردم آنها را نظاره گرند. دوم: موقع حساب از آنان به شدت حساب پس مي گيرد؛ سوم: خداوند نگاه خود را از آنان دريغ مي دارد و آنان را پاک نمي گرداند و براي آنان عذاب دردناک است.

عن عبدالعظيم الحسني، عن محمد بن علي الرضا عن ابيه الرضا، عن آبائه عن اميرالمؤمنين صلوات الله عليهم اجمعين، قال: دخلت انا و فاطمة علي رسول الله صلي الله عليه و آله فوجدته يبکي بکائا شديدا فقلت: فداک ابي و امي يا رسول الله صلي الله ماالذي ابکاک؟ فقال: يا علي ليلة اسري بي الي السماء رايت نساء من امتي في عذاب شديد، فانکرت شانهن فبکيت لما رايت من شدة عذابهن.

و رايت امراة معلقة بشعرها يغلي دماغ راسها.

و رايت امراة معلقة بلسانها والحميم يصب في حلقها.

و رايت امراة معلقة بثدييها.

و رايت امراة تاکل لحم جسدها والنار توقد من تحتها.

و رايت امراة قد شد رجلها الي يديها و قد سلط عليهاالحيات والعقارب.

و رايت امراة صماء عمياء خرساء في تابوت من نار يخرج دماغ راسها من منخرها و بدنها متقطع من الجذام والبرص.

و رايت امراة معلقة برجليها في تنور من نار.


و رايت امراة يقطع لحم جسدها من مقدمها و موخرها بمقاريض من نار.

و رايت امرة يحرق وجهها و يداها و هي تاکل امعاءها.

و رايت امراة راسها راس خنزير و بدنها بدن الحمار و عليها الف الف لون من العذاب.

و رايت امراة علي صورة الکلب، والنار تدخل في دبرها و تخرج من فيها، والملائکة يضربون راسها و بدنها بمقاميع النار.

فقالت فاطمة عليهاالسلام: حبيبي و قرة عيني اخبرني ما کان عملهن وسيرتهن حتي وضع الله عليهن، هذا العذاب؟

فقال: يا بنتي، اما المعلقة بشعرها، فانها کانت لا تغطي شعرها من الرجال.

و اما المعلقة بلسانها، فانها کانت توذي زوجها.

و اما المعلقة بثدييها، فانها کانت تمتنع من فراش زوجها.

و اما التي کان تاکل لحم جسدها فانها کانت تزين بدنها للناس.

و اما المعلقة برجليها، فانها کانت تخرج عن بيتها بغير اذن زوجها.

و اما التي شدت يداها الي رجليها، و سلط عليها الحيات والعقارب، فانها کانت قذرة الوضوء قذرة الثياب و کانت لا تغتسل من الجنابة والحيض و لا تتنظف و کانت تستهين بالصلاة.

و اما العمياء الصماء الخرساء، فانها کانت تلد من الزنا، فتعلقه في عنق زوجها.

و اما التي تقرض لحمها بالمقاريض، فانها کانت تعرض نفسها علي الرجال.

و اما التي کانت يحرق وجهها و بدنها و هي تاکل امعاءها، فانها کانت قواده.

و اما التي کان راسها راس خنزير و بدنها بدن الحمار، ففانها کانت نمامة، کذابه.

و اما التي کانت علي صورة الکلب والنار تدخل في دبرها و تخرج من فيها، فانها کانت مغنية نواحة حاسدة.


ثم قال: ويل لامراة اغضبت زوجها و طوبي لامراة رضي عنها زوجها. [12] اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: من و فاطمه عليهاالسلام نزد رسول صلي الله عليه و آله رفتيم در حالي که به شدت مي گريست، من عرض کردم: پدر و مادرم فداي شما باد اي رسول خدا! چه باعث گريه ي شما شده است؟ حضرت فرمود: اي علي در شبي که مرا به آسمان (معراج) بردند، زناني از امت خود را در عذابي شديد ديدم و آن چنان سخت و دردناک بود که از شدت عذاب آنها به گريه افتادم.

زني را ديدم که موي سرش آويزان بود و در اين حال مغز سر او مي جوشيد و غليان مي کرد.

و زني را ديدم از زبان آويزان بود و در حلق او آب داغ و چرک آلود ريخته مي شد.

و زني را ديدم که از سينه هايش آويزان بود.

و زني را ديدم که گوشت بدن خود را مي خورد در حالي که آتش از زيرش زبانه مي کشيد.

و زني را ديدم که دو دست او به پاهايش بسته شده، مارها و عقربها بر او تسلط دارند. (و او را دم به دم نيش مي زنند)

و زني را ديدم که کور و کر و گنگ در تابوتي از آتش بود و مغز او از سوراخ هاي بيني او بيرون مي زند و بدنش بر اثر جذام و پيسي قطعه قطعه شده است.

و زني را ديدم که از دو پاي خود در تنوري از آتش آويزان است.

زني را ديدم که گوشت بدنش از جلو و پشت با قيچي هايي آتشين


بريده مي شود.

و زني را ديدم در حالي که صورت و دستان او سوزانده مي شود، روده هاي خود را مي خورد.

و زني را ديدم که سرش، سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و در هزاران هزار انواع عذاب قرار داشت.

و زني را ديدم که به صورت سگ که آتش از مخرج او وارد و از دهانش خارج مي شد و در همين حال ملائکه با گرزهايي از آتش بر سر و بدن او مي کوبيدند.

سپس فاطمه عليهاالسلام خطاب به رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: اي حبيب من و اي نور چشمانم مرا مطلع ساز که عمل و روش اين زنان چه بوده که خداوند بر آنان عذابي قرار داده است؟

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: دخترم، آن زني که از موي سر آويزان بود، زني بود که موهايش را از مردان نامحرم نمي پوشاند.

و آن زني که زبانش آويزان بود، زني بود که (با زبان) شوهر خود را مي آزرد.

و آن زني که از سينه هايش آويزان بود، زني بود که از همخوابگي با شوهرش امتناع مي کرد.

و آن زني که گوشت بدنش را مي خورد، زني بود که بدنش را براي مردم زينت مي کرد.

و آن زني که از پاها آويزان بود. زني بود که بدون اجازه ي همسرش از خانه بيرون مي رفت.

و آن زني که دست هايش به پاهايش بسته بود و مارها و عقرب ها بر او


مسلط بودند، زني بود که در شستشوي خود و لباسش از آب ناپاک استفاده مي کرد و از جنابت و حيض غسل نمي کرد و اهل نظافت و پاکيزگي نبود و نماز را سبک مي شمرد.

و آن زني که کور و گنگ و لال در تابوتي از آتش بود، زني بود که از زنا حامله شده و بچه ي نامشروع خود را بچه ي شوهر قلمداد کرده و بر گردن شوهرش مي گذاشت.

و آن زني که گوشت هايش با قيچي هاي آتشين چيده مي شد، زني بود که خودش را به مردان عرضه مي کرد.

و آن زني که صورت ودست هايش سوزانده مي شد و روده هايش را مي خورد، زني بود که واسطه گري مي کرد و زن و مرد نامحرمي را به حرام به هم مي رساند.

و آن زني که سرش سر خوک و بدنش، بدن الاغ بود، زني بود سخن چين و دروغ گو.

و آن زني که به صورت سگ بود و آتش از مخرج او داخل و از دهانش خارج مي شد، زني بود که آوازه خواني و نوحه گري به باطل مي کرد و حسادت مي ورزيد.

آن گاه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود. واي بر زني که شوهرش را به غضب آورد و خوشا به حال زني که شوهرش از او راضي باشد.



پاورقي

[1] دلائل الامامة، ص 1؛ مستدرک الوسائل، ج 82، ص 81؛ سفينة البحار، ج 1، ص 231.

[2] براي سرگذشت حديث و حديث سوزي خلفا مراجعه شود به «سرگذشت حديث» از علامه ي عسکري و «مقدمه اي بر تاريخ تدوين حديث)، رسول جعفريان.

[3] براي اطلاع از تمامي احاديثي که از زهرا عليهاالسلام رسيده، ر، ک: «مسند فاطمة الزهرا عليهاالسلام» از حسين شيخ الاسلامي. و «مسند فاطمة الزهرا عليهاالسلام» عزيزالله عطاردي.

[4] ينابيع المودة، ص 40.

[5] بحارالانوار، ج 23، ص 259 (به نقل از تفسير منسوب به امام عسکري عليه السلام 330).

[6] بحارالانوار، ج 36، ص 353.

[7] شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 211.

[8] المناقب، ص 363.

[9] دلائل الامامة، ص 1 (نسخه ي محقق، ص 65)؛ سفينة البحار، ج 1، ص 229؛ المعجم الکبير، طبراني، ج 22، ص 413.

[10] دلائل الامامة، صص 4- 5(نسخه ي محقق، ص 71)، معاني الاخبار، ص 399.

[11] بحارالانوار، ج 80، ص 21.

[12] عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 10، بحارالانوار، ج 8، ص 309، و ج 100، ص 245.