بازگشت

شفاعت زهرا




روح هاي پرکشيده و بزرگ تر از هستي، هرگز به فکر خود و دردهاي خودشان نيستند بلکه هميشه به ياد ديگران و رنج هايشان مي سوزند. و زهرا عليهاالسلام اين پرکشيده از تمامي اين گونه بود و در اوج بود. او از همان ابتدا به فکر امت رسول صلي الله عليه و آله بود، چه در هنگام عقد و چه در هنگام حشر.

در هنگام عقد به پدر مي گويد: پدر جان همه ي دخترها مهريه خود را درهم و دينار قرار مي دهند، پس چه فرقي بين من با آنهاست، من مي خواهم مهريه ي خود را شفاعت از گنه کاران امت شما قرار دهم. اين درخواست مورد قبول خداي سبحان واقع شد و جبرييل فرود آمد و ورقه اي از حرير آورد که اين مهريه در آن نوشته شده بود. چون هنگام مرگش فرارسيد وصيت کرد آن ورقه را در کفنش روي سينه اش بگذارند و فرمود در هنگامه ي حشر اين ورقه را به دست گيرم و از گنه کاران امت پدرم شفاعت کنم. [1] .


در مورد شفاعت به اختصار بايد بگويم که شفاعت و توبه از يک زمينه برخوردارند و در هر کدام گناهي هست و لياقتي و طلب بازگشتي، با اين تفاوت که با توبه، هر سه مرحله، همه اش در توست. ولي در شفاعت طلب ديگري با گناه تو و لياقت تو جفت مي شود و شفيع و همراه مي گردد و اين جاست که مفهوم شفاعت روشن مي شود. مادام که لياقتي نباشد، طلب ديگراني که تو با آنها رابطه اي داري، اثري نخواهد گذاشت.

با اين ديد ديگر شفاعت، پارتي بازي و جرأت دادن بر گناه نيست بلکه روح اميد را در گنه کاران دميدن است و عشق به بازگشت را در آنان نهادن تا بدين وسيله در خود لياقتي فراهم آرند و آن را با طلب ديگران جفت کنند و شفيع گردانند و به فوزي برسند. بگذر از اين که برخي از بزرگان با توجه به ظاهر بعضي روايات معتقدند شفاعت در قيامت است و چه بسا در برزخ از آن خبري نباشد. [2] .



پاورقي

[1] اخبار الدول و آثار الاول، احمد بن يوسف دمشقي، ص 88. «و قد ورد في الخبر انها لما سمعت بان اباها زوجها و جعل الدراهم مهرا لها. فقالت: يا رسول الله ان بنات الناس يتزوجن بالدراهم فما الفرق بيني و بينهن؟ اسئلک نردها و تدعوا الله ان يجعل مهري الشفاعة في امتک، فنزل جبرئيل عليه السلام و معه بطاقة من حرير مکتوب فيها. جعل الله مهر فاطمة الزهراء شفاعة المذنبين من امة ابيها. فلما احتضرت اوصت بان توضع تلک البطاقة علي صدرها تحت الکفن فوضعت و قالت: اذا حشرت يوم القيامة رفعت تلک البطاقة بيدي و شفعت في عصاة امة ابي». و نيز علامه ي صفوري در نزهة المجالس نقل مي کند که نسفي گويد: فاطمه از پدرش درخواست کرد که مهريه اش را شفاعت گنهکاران امت او قرار دهد. اين دو روايت از طريق اهل سنت وارد شده و اما روايات در اين باب از طريق شيعه فراوان است. (ر. ک: احقاق الحق، ج 10، ص 369 و ج 19، ص 129).

[2] امام خميني قدس سره در درس اخلاق مي فرمود: مغرور به حديث «ادخرت شفاعتي لاهل الکبائر من امتي» نباشيد؛ زيرا ذخيره را انسان در آخر کار استفاده مي کند و اگر شفاعتي در کار باشد مربوط به قيامت خواهد بود. اما در قبر و عالم برزخ چه بايد کرد؟ و عالم برزخ با خود شماست، در حالي که عالم برزخ معلوم نيست چه مدت طول خواهد کشيد و همه ي انسان ها از اول خلقت تا حال در عالم برزخ گرفتارند. (روزنامه ي جمهوري اسلامي، دوشنبه 20 فروردين 75، شماره ي 4875، ص 12، به نقل از آية الله شيخ علي پناه اشتهاردي).