بازگشت

عشق امام حسين به نام علي




وقتي امام حسين عليه السلام مطلع مي شود که مروان بن حکم به امام سجاد عليه السلام گفته: «پدرت چه مي خواهد که همه پسرانش را «علي» مي نامد؟ فرمود: واي بر پسر زرقاء! اگر من صد پسر هم مي داشتم، دوست داشتم نام همه ي آنها را «علي» بگذارم». [1] .

از اباهارون روايت شده است که گفت: «در مدينه با امام صادق عليه السلام همنشين بودم. چند روزي خدمت امام نرسيده بودم، وقتي به ديدار ايشان بازگشتم امام عليه السلام فرمودند: اي اباهارون! چند روزي است شما را نديده ام! عرض کردم: خداوند پسري به من عنايت کرده است. فرمودند: خداوند قدمش را خير قرار دهد. اسمش را چه


گذاشتي؟ عرضه داشتم: نامش را «محمد» گذاشتم. امام عليه السلام با گونه هايشان به طرف زمين روي آوردند و فرمودند: محمد، محمد، محمد. تا آنجا که نزديک بود گونه ي ايشان به زمين بچسبد. سپس فرمودند: جانم فداي رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم باد. به پسرت ناسزانگو، او را کتک نزن، با او بدرفتاري نکن. بدان ملائکه هر روز، خانه اي را که نام «محمد» در آن باشد تقديس مي نمايند». [2] .

اسحاق بن عمار مي گويد: «بر امام صادق عليه السلام وارد شدم و خبر پسردار شدنم را به ايشان دادم. امام عليه السلام فرمودند: اسمش را «محمد» گذاشتي؟ گفتم: بلي، همين طور است. فرمودند: پس «محمد» را نزد و به او دشنام مده. خداوند اين پسر را در اين دنيا نور چشمت قرار دهد و او بعد از تو فرزند صالحي باشد...». [3] .


پاورقي

[1] عن عبدالرحمن بن محمد العزومي قال: «استعمل معاويه مروان بن الحکم علي المدينه و امره ان يفرض لشباب قريش ففرض لهم، فقال: علي بن الحسين عليه السلام فاتيته. فقال: ما اسمک؟ فقلت علي بن الحسين. فقال: ما اسم اخيک؟ فقلت: علي. قال: علي و علي ما يريد ابوک ان يدع احدا من ولده الا سماه عليا؟ ثم فرض ليفرجعت الي ابي فاخبرته. فقال ويلي علي ابن الزرقاء دباغه الادم! لو ولد لي مائه لاحببت ان لا اسمي احدا منهم الا عليا» فروع کافي، ج 6، ص 19، ر 7.

[2] عن ابي هارون مولي آل جعده قال: «کنت جليسا لابي عبداللَّه عليه السلام بالمدينه ففقدني اياما ثم اني جئت اليه. فقال لم ارک منذ ايام يا اباهارون! فقلت: ولد لي غلام. فقال: بارک اللَّه لک فما سميته؟ قلت: سميته محمدا. فاقبل بخده نحو الارض و هو يقول: محمد محمد محمد حتي کاد يلصق خده بالارض. ثم قال بنفسي و بولدي و باهلي و بابوي و باهل الارض کلهم جميعا الفداء لرسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم لا تسبه و لا تضربه و لا تسي اليه و اعلم انه ليس في الارض دار فيها اسم محمد الا و هي تقدس کل يوم، الحديث». وسائل الشيعه، ج 21، ص 39، ر 27387.

[3] عن اسحاق بن عمار قال: «دخلت علي ابي عبداللَّه عليه السلام فخبرته «انه ولد لي غلام». قال: الا سميته «محمدا»؟ قلت: قد فعلت، قال: فلا تضرب محمدا و لا تشتمه. جعله اللَّه قره عين لک في حياتک و خلف صدق بعدک...». وسائل الشيعه، ج 17، ص 135، ر 22186.