بازگشت

پيش گفتار




در فضيلت سرورِ بانوان دو سرا، [1] قلم را ياراي نوشتن نيست.

فاطمه عليهاالسلام، گلواژه ي هستي است که خلقت عالَم، طفيل وجود اوست [2] .

و زمين و آسمان از نور او خلق شد. [3] .

«زهرا» محور پنج تن آل عباست. [4] پدر، او را «اُمّ ابيها» خواند [5] و فرمود: جانم به فدايت، پدر و مادرم به فداي تو باد. [6] .

خاتم انبيا صلي اللَّه عليه و آله و سلم هميشه، پيش پاي «فاطمه ي مرضيه» برمي خاست و ايشان را در جاي خود مي نشاند. [7] .

دستهاي پر مهر «کوثرِ علي»، همواره بوسه گاهِ نبيّ مکرّم بود. [8] .

«زهرا»، پاره ي تن پيامبر است و هر کس او را آزار برساند، پيامبر را آزرده است. [9] .

«زهرا»، نه تنها پاره ي تن پيامبر است، که روح پيامبر است. [10] .

خشم خدا در غضب زهرا نهفته شد و محبت خالق هستي، در عشق به «صديقه ي کبري». [11] .

عشق به او عين بهشت و خشم او مصداق روشن جهنّم است. [12] .

«صديقه ي کبري» اولين بانويي است که در بهشت قدم مي نهد و عاشقان حضرتش، در پي ايشان روانه مي گردند.» [13] .

بهشتي که بر در آن، نام «فاطمه» نوشته شده است. [14] .

همان «فاطمه اي» که مهدي موعود عليه السلام، او را «اسوه ي حسنه» خوانده و ايشان را الگوي خويش قرار داده و به او اقتدا کرده اند. [15] .

«زهرا» چون بخشي از نبوت است، [16] هر چه بگويد بر علي عليه السلام لازم است تا


گردن نهد [17] .

همان «فاطمه اي» که اگر مرد بود، پيامبر مي شد. [18] .

در فضل «حبيبه ي رسول اللَّه» همين بس، که خدا نيز داوري امور را به او واگذار مي کند. [19] .

در توصيف فضايل «شهيدي پهلو شکسته» دريا نياز است تا انگشت تر کنيم و کتاب مناقبش را ورق زنيم و باز فضايل بي پايان او به آخر نرسد.


اتريد ان تحصي فضائل فاطم

نفد الحساب و فضلها لم ينفد


پس من و شما چه دانيم که «فاطمه» کيست؟ فاطمه و ما ادراک من فاطمه؟

زيرا صادق الائمه عليه السلام فرمود: هر کس مادرم فاطمه ي زهرا عليهاالسلام را شناخت، ليله القدر را درک کرده است. قرآن نيز مي فرمايد: ليله القدر شناختي نيست.قرآن نيز مي فرمايد: ليله القدر شناختني نيست. [20] .

قرآن نيز مي فرمايد: ليله القدر شناختني نيست. [21] .

پس مي توان گفت: فاطمه زهرا عليهاالسلام را فقط خدا و پيامبر و وصي پيامبر شناختند و بس.



پاورقي

[1] رجوع شود به توضيحات لقب «سيّده» در فصل دوم از بخش دوم.

[2] عن اللَّه تبارک و تعالي: «يا احمد! لولاک لما خلقت الافلاک، و لو لا علي لما خلقتک و لولا فاطمه عليهاالسلام لما خلقتکما.» فاطمه الزهراء عليهاالسلام بهجه قلب المصطفي من مهدها الي لحدها، ج 1، ص 9 به نقل از کشف اللالي لصالح بن عبدالوهاب بن العرندس.

[3] عن النبي صلي اللَّه عليه و آله و سلم قال: «ان اللَّه خلقني و خلق عليا و فاطمه و الحسن و الحسين قبل ان يخلق آدم عليه السلام حين لا سماء مبنيه و لا أرض مديحه و لا ظلمه و لا نور و لا شمس و لا قمر و لا جنه و لا نار. فقال العباس: فکيف کان بدء خلقکم يا رسول اللَّه؟ فقال: يا عم! لما اراد اللَّه ان يخلقنا، تکلم بکلمه خلق منها نورا،ثم تکلم بکلمه اخري فخلق منها روحا ثم مزج النور بالروح فخلقني و خلق عليا و فاطمه و الحسن و الحسين فکنا نسبحه حين لا تسبيح و نقدسه حين لا تقديس فلما اراد اللَّه تعالي ان ينشي ء خلقه فتق نوري فخلق منه العرش فالعرش من نوري و نوري من نور اللَّه و نوري افضل من العرش ثم فتق نور اخي علي فخلق منه الملائکه فالملائکه من نور علي و نور علي من نور اللَّه و علي افضل من الملائکه ثم فتق نور ابنتي فخلق منه السماوات و الارض فالسماوات و الارض من نور ابنتي فاطمه و نور ابنتي فاطمه من نور اللَّه و ابنتي فاطمه افضل من السماوات و الارض، ثم فتق نور ولدي الحسن فخلق منه الشمس و القمر فالشمس و القمر من نور ولدي الحسن و نور الحسن من نور اللَّه و الحسن افضل من الشمس و القمر ثم فتق نور ولدي الحسين فخلق منه الجنه و الحور العين فالجنه و الحور العين من نور ولدي الحسين و نور ولدي الحسين من نور اللَّه و ولدي الحسين افضل من الجنه و الحور العين». بحارالانوار، ج 15، ص 10، ر 11 از مصباح الانوار.

[4] فقال الامين جبرئيل: «يا رب! و من تحت الکساء فقال عزّوجل: هم أهل بيت النبوّه و معدن الرساله، هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها». مفاتيح الجنان، حديث کساء، ص 1020.

[5] فاطمه الزهراء عليهاالسلام بهجه قلب المصطفي من مهدها الي لحدها، ج 1، ص 203، از مناقب.

[6] عن نافع عن ابن عمر: «ان النبي صلي اللَّه عليه و آله و سلم قبل راس فاطمه عليهاالسلام و قال: فداک ابوک، کما کنت فکوني. و في خبر فقال رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم: فدک ابي و امي». فاطمه الزهراء عليهاالسلام بهجه قلب المصطفي من مهدها الي لحدها، ج 1، ص 901 به نقل از احقاق الحق، ج 01، ص 185 و نيز بحارالانوار، ج 22، ص 490.

[7] عن عايشه: «... و کانت اذا دخلت علي رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم قام اليها فقبَّلها و رحّب بها و أخذ بيدها و اجلسها في مجلسه». فاطمه الزهراء عليهاالسلام بهجه قلب المصطفي، ج 1، ص 183 از ذخائر العقبي، ص 40 و عقد الفريد، ج 2، ص 3.

[8] عن عائشه قالت: «ما رأيت من الناس أحداً أشبه کلاماً و حديثاً برسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم من فاطمه عليهاالسلام کانت اذا دخلت عليه رحّب بها و قبَّل يديها و أجلسها في مجلسه...». بحارالانوار، ج 43، ص 25، ر 22 از امالي شيخ.

[9] قال رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم: «انما فاطمه بضعه مني و من آذاها فقد آذاني». کنز العمال، ج 12، ص 111، ر 34241.

[10] قوله صلي اللَّه عليه و آله و سلم و هو آخذ بيدها: «من عرف هذه فقد عرفها، و من لم يعرفها فهي بضعه مني، هي قلبي و روحي التي بين جنبي، فمن آذاها فقد آذاني». فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفي، ج 1، ص 185 از فصول المهمه، ص 150، نزهه المجالس، ج 2، ص 228، نور الابصار، ص 45.

[11] قال رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم: «ان اللَّه ليغضب لغضب عليهاالسلام و يرضي لرضاها». کنزالعمال، ج 12، ص 111، ر 34237؛ بحارالانوار،ج 43، ص 19، ر 2 از مجالس المفيد.

[12] قوله صلي اللَّه عليه و آله و سلم «من احب فاطمه عليهاالسلام ابنتي فهو في الجنه معي و من ابغضها فهو في النار». بحارالانوار، ج 27، ص 116.

[13] عن علي عليه السلام عن النبي صلي اللَّه عليه و آله و سلم: «ان اول من يدخل الجنه انا و انت و فاطمه و الحسن و الحسين. قال علي: فمحبونا؟ قال: من ورائکم». فاطمه الزهراء عليها السلام بهجه قلب المصطفي، ج 1 ص 41، ر 4 از مسند فاطمه الرزهراء عليها السلام للسيوطي، ص 45. و في کنزالعمال، ج 12، ص 110و ر 34234 عن النبي صلي اللَّه عليه و آله و سلم: «اول شخص يدخل الجنه فاطمه بنت محمد و مثلها في هذه الامه، مثل مريم في بني اسرائيل».

[14] قال رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم: «ليله عرج بي الي السماء رايت علي باب الجنه مکتوبا: لا آله آله اللَّه، محمد رسول اللَّه، علي حبيب اللَّه، والحسن والحسين صفوه اللَّه، فاطمه عليهاالسلام خيره اللَّه، علذي باغضيهم لعنه اللَّه». بحارالانوار، ج 43، ص 303، ر 65 از کشف الغمه.

[15] عن مولانا المهدي ارواحنا له الفداء: «و في ابنه رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم لي اسوه حسنه». بحارالانوار، ج 53، ص 180، ر 9 از احتجاج.

[16] فاجابها اميرالمؤمنين عليه السلام: «لا ويل لک، بل الويل لشانئک، نهنهي عن وجدک يا بنيه الصفوه! و يا بقيه النبوه!...». بحارالانوار، ج 43، ص 148، ر 4 از مناقب. نهنه، نهنهه، نهنهه عن الشي: او را از چيزي بازداشت، جلوش را گرفت.

[17] در وصاياي پيامبر به اميرالمومنين آمده است: «انفذ لما امرتک به فاطمه». بحار الانوار، ج 22، ص 484، ر 18.

[18] امام خميني قدس سره در يکي از سخنرانيهاي خود فرمود: «(حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام) زني که اگر مرد بود نبي بود، زني که اگر مرد بود به جاي رسول اللَّه». عبدالرحيم موگهي، فاطمه زهرا عليهاالسلام ياس عصمت، ص 96 به نقل از صحيفه ي نور، ج 6، ص 185، 26/ 2/ 58.

[19] ... روي في المراسيل:«ان الحسن و الحسين کانا يکتبال فقال الحسن للحسين: خطي احسن من خطک. و قال الحسين: لا، بل خطي احسن من خطک.فقالا لفاطمه عليهاالسلام: احکمي بيننا. فکرهت فاطمه ان توذي احدهما فقالت لهما: سلا اباکما. فسالاه. فکره ان يوذي احدهما. فقال: سلا جدکما رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم. فقال: صلي اللَّه عليه و آله و سلم: لا احکم بينکما حتي اسال جبرئيل. فلما جاء جبرئيل قال: لا احکم بينهما ولکن اسرافيل يحکم بينهما. فقال اسرافيل: لا احکم بينهما و لکن اسال اللَّه ان يحکم بينهما. فسال اللَّه تعالي ذلک. فقال اسرافيل: لا احکم بينهما و لکن اسال اللَّه ان يحکم بينهما. فسال اللَّه تعالي ذلک. فقال تعلي: لا احکم بينهما ولکن امهما فاطمه تحکم بينهما. فقالت فاطمه: احکم بينهما يا رب! و کانت لها قلاده فقالت لهما: انا انثر بيمگکت جواهر هذه القلاده فمن اخذ منهما اکثر فخطه احسن. فنثرتها و کان جبرئيل و قتئذ عند قائمه العرش فامره اللَّه تعالي ان يهبط الي الارض و ينصف الجواهر بينهما کيلا يتاذي احدهما. ففعل ذلک جبرئيل اکراما لهما و تعظيما». بحار الانوار، ج 43، ص 307، ر 72.

[20] قال الصادق عليه السلام: «انا انزلناه في ليله القدر، الليله، فاطمه و القدر، اللَّه فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک ليله القدر و انما سميت فاطمه، لان الخلق فطموا عن معرفتها» بحار الانوار، ج 43، ص 65، ر 58 از تفسير فرات بن ابراهيم.

[21] «انا انزلناه في ليله القدر و ما ادراک ما ليله القدر». سوره ي قدر، آيه ي 3.