بازگشت

تاريخ در قرآن




هر کس قدري در قرآن کريم تأمل و انديشه نمايد، مشاهده خواهد نمود


که اين کتاب آسماني قصه ي گذشتگان را فراوان مورد توجه قرار داده است... البته نمي توان، اين گونه مباحث (در قرآن را که از تاريخ و زندگي گذشتگان مي گويد) [1] بيهوده و زائد به حساب آورد. يا سخن گروهي که گمان مي نمايند (اين دسته از آيات) [2] براي دلداري به حضرت رسول اکرم صلي اللَّه عليه و آله بوده اند، را درست تلقي کرد.

و اگر اينچنين بود که داستان ها فقط براي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم نازل شده باشند، در اين صورت فايده قابل توجهي براي آن آيات، پس از رحلت آن حضرت نمي توانستيم در نظر بگيريم. در حالي که خداوند متعال در اين باره مي فرمايد: (نحن نقص عليک احسن القصص) [3] . يعني: (ما بهترين داستان ها را بر تو مي خوانيم). و همچنين مي فرمايد: (کذلک نقص عليک من انباء ما قد سبق و قد آتيناک من لدنا ذکرا) [4] يعني: (بدينگونه ما از خبرهاي گذشته بر تو مي خوانيم، و ما به تو از نزد خود ذکر را داده ايم).

و مي فرمايد: (فافصص القصص لعلهم يتفکرون) يعني: (پس قصه ها را بيان کن شايد که انديشه نمايند.)

همچنين خداوند عزوجل مي فرمايد: (لقد کان في قصصهم عبره لاولي الالباب) [5] يعني: (در داستان هاي آنان، عبرتي براي خردمندان است). و آيات ديگري که بوضوح توجه ما را معطوف به تفکر و تدبر در تاريخ مي سازد. در واقع چنين برداشت و استنتاجي از قرآن نيازي به انديشه و تفکر ندارد، بلکه از


بديهيات و مسلمات آن است. لکن براي اين موارد بديهي را به بهانه ي اينکه سبب ايجاد فتنه مي شوند رد مي کنند. تو گويي قرآن خود سبب فتنه انگيزي است!!؟ پناه بر خدا!!

قرآن کريم مي فرمايد: (افلا يتدبرون القرآن ام علي قلوب اقفالها) [6] يعني: (آيا در ژرفاي قرآن تدبر و انديشه نمي نمايند، و يا اينکه دلهايي قفل زده وجود دارد).

اگر قرار بود که خداوند عزوجل بعد از قرآن کتابي نازل نمايد، يقين دارم که در آن ظلم ها و ستم ها و گرفتن جايگاه و مقام واقعي شان، بيان مي گرديد.

و روشن مي نمود که پس از رحلت رسول اکرم صلي اللَّه عليه و آله و سلم چه بر سر آنها آمده است. اما همه ي اين وقايع و ظلم ها تحمل شد زيرا بنا بر حکمت و اراده ي الهي قرار بود که محمد صلي اللَّه عليه و آله و سلم آخرين پيامبر، و قرآن به عنوان قانون اساسي حکم باشد، تا آن زمان که زمين و آنچه که در او است به خدا بازگردد.

اما از سوي ديگر ضرورت مطالعه در تاريخ از اين جهت است که بدانيم علل ريشه اي اختلافاتي که امت را چند پاره کرده، و به صورت گروه ها و فرقه هاي متفرق درآورده چيست؟

در پايان بررسي مزبور، نمونه هايي از انحرافات در امت هاي گذشته را يادآوري نموده که نمونه هاي عيني آن در امت اسلامي وجود دارد.


پاورقي

[1] جمله ي داخل پرانتز از مترجم است.

[2] جمله ي داخل پرانتز از مترجم است.

[3] سوره ي يوسف، آيه ي 3.

[4] سوره ي طه آيه ي 99.

[5] سوره ي يوسف، آيه ي 111.

[6] سوره ي محمد صلي اللَّه عليه و آله و سلم آيه ي 242.