بازگشت

الناجيه المنجيه لمحبيها


برداشتي و تفسيري از مناقب منسوب به محيي الدين ابن عربي.


اي مسبب خود گواه خود شوي

هسته را خود کاري و خود بدوري


جلوه گه بر گل کني تا بلبلان

گرد او آيند روزان و شبان


گه کني شب را فروزان همچو روز

از جمال اختري گيتي فروز


مصطفي را شمع هر محفل کني

تا از آن مجرا نظر بر دل کني


هم تو خود سازي علي را لب لب

تا بسازي مردمي اخلص ز حب


از طريق حب زهراي بتول

ميکني عذر گنه کاران قبول





همچنان کز اختلاط ماء و طين

جسم آدم ساختي بس نازنين


هر که جانش شد عجين با مهر دوست

مغز گردد گرچه باشد جمله پوست


اي مبدل کرده نار آذري

بر گل و ريحان، تو از گل بهتري


چيست يا رب حب زهراي بتول

کين چنين افتد به درگاهت قبول


که ببخشايي و رحمت آوري

وز بدي ها جمله را سازي بري


هم سبب ساز و لطيفي بنده را

باب بگشا باب بگشاينده را


حق آن زهراي اطهر اي لطيف

نار شهوت در دل ما کن خفيف


تا ز جان، ما خادم آن در شويم

عصمتش را تا همه مظهر شويم