بازگشت

در بيان تسبيح حضرت فاطمه الزهرا با تحقيق نير عرشي محور جملات آن




تسبيح حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها عبارت است از ذکري مخصوص که پدر بزرگوارش حضرت ختمي مرتبت آن اذکار دُرَربار را به او آموخته و بدختر والاگهرش عطا فرموده است

اين ذکر متضمن تکبير و تحميد و تسبيح پروردگار است و مجموعا صد عدد است: بدين نحو که ذيلا بيان مي شود:

سي و چهار مرتبه گفتن (الله اکبر)

سي و سه مرتبه گفتن (الحمدلله)

سي و سه مرتبه گفتن (سبحان الله)

لذت و ثواب اين تسبيح در فهم و معرفت به آن حاصل و عائد تسبيح گوينده مي گردد هر چه درجه معرفت عالي تر است


ثواب آنهم بيشتر است در هر عبادت معرفت لازم است چه عبادت فرع معرفت است


داني که چيست لذت با عارفان نشستن

سمع خدا کشودن صورت خدا شنيدن


از جاهلان مپرسيد اسرار حق شناسي

کاين فرقه را نباشد عشق بحق رسيدن


تحصيل معرفت کن تا بندگي بداني

کاين بوده قصد خالق از بنده آفريدن


بگذار هر چه داري در رهن علم و حکمت

کاخر زيان نه بيني زين کيميا خريدن


الله اکبر مي گوئيم: الله يعني چه؟ الله اسم ذات حق تعالي و مبدء اعلي است

الله يعني ذات مستجمع جميع صفات کماليه و نعوت و اسماء و الفعليه بالذات والاصالته

الله: آن ذاتي است که مستجمع جميع اسماء لطفيه و اسماء قهريه و


اسماء تنزيهيه و تشبيهيه است

الله: آن ذاتي است که کل الکمال و کل الجمال و کل الجلال و کل الوجود است

الله: آن ذاتي است که کل البهاء و کل الحسن و کل الخير است:

الله: آن ذاتي است که کل العلم و کل القدره و کل الحيوه است:

الله: آن ذاتي است که واجب الوجود بالذات است:

الله: آن ذاتي است که واجب من جميع الجهات و الحيثيات است

الله: آن ذاتي است که آن ذاتي است که واجب العلم واجب القدره و واجل الحيوه است

الله: آن ذاتي است که صرف الوجود و صرف کل کمال وجود است

الله: آن ذاتي است که صرف العلم است و صرف القدره و صرف الحيوه است

الله: آن ذاتي است که در مقام الهيت شريک ندارد

الله: آن ذاتي است که در مقام احديت شريک ندارد:

الله: آن ذاتي است که در مقام فردانيت و وحدانيت شريک ندارد:

الله: آن ذاتي است که که در مقام صميديت و شئون صمديت شريک ندارد


الله: آن ذاتي است که در وجوب وجود شريک ندارد:

الله: آن ذاتي است که در حقيقت وجود ندارد

الله: آن ذاتي است که در اصل وجود شريک ندارد

الله: آن ذاتي است که واجد مقام جميعت اطلاقيه است

الله: آن وجودي است که داراي وحدت حقه حقيقيه است

الله: آن ذاتي است که علت موجده جميع اشياء است

الله: آن ذاتي است که خالق و صانع جميع اشياء است

الله: آن ذاتي است که مربي کل اشياء و موجودات است

الله: آن ذاتي است که مبدء المبادي و علت العلل است

الله: آن ذاتي است که غايت الغايات و نهايته النهايات است

الله: هو الذي يتاله اليه کل مخلوق عند الحوائج و الشدائد:

الله: معناه الذي اله الخلق عن درک مائيته و الاحاطه بکيفيته مائيت اينجا ماهيت است و مراد از ماهيت در اينجا يعني ما (به هو هو لا مايقال في جواب ما هو) زيرا ذات حق بسيط است و انيت


صرفه و وجود محض است بدون ماهيت که او صمد است: بيان معناي الوهيت و اقسام توحيد در کتاب توحيد رباني، تفسير سوره مبارکه توحيد به تفصيل با براهين عقليه و نقليه گرديده و بلطف خدا بطبع رسيده است و در اينمقام بفهرست آن محور کلمه (الله) اشاره شد

(حکيم سعدي گويد)


جهان متفق بر الهيتش

خرد ماند در کنه ماهييتش


بشر ماوراي جلالش نيافت

بصر منتهاي جمالش نيافت


نه بر ذاتبش پرده مرغ وهم

نه در ذيل وصفش رسد دست فهم


نه ادراک در کنه ذاتبش رسد

نه فکرت به غور صفاتبش رسد


توان در فصاحت به سحبان رسيد

نه در کنه بيچون سبحان رسيد





که خاصان در اين ره فرص رانده اند

به (لا احصي) از تک فرو مانده اند


نه هر جاي مرکب توان تاختن

که جائي سپر بايد انداختن


و گر سالکي محرم راز گشت

به بندند بر وي در بازگشت


کسي را در اين بزم ساغر دهند

که داروي بي هوشيش در دهند


بنابراين عقول جميع ذوي العقول و افهام جميع ذوي الافهام را نه تنها به ادراک کنه ذات و صفات خداي متعال راهي نيست بلکه همه در اين وادي حيران و سرگردانند و جز اعتراف به عجز خود چاره اي ديگر ندارند و اين اعتراف و اقرار خلاصه مي شود در ذکر (الله اکبر): که به بيان آن ذيلا اشاره اجمالي و مختصر مي شود:

(الله اکبر: (بيان مختصر محور معناي (الله اکبر)):

الله اکبر يعني اکبر مِن ان يوصف: خدا بزرگتر از آن است که بوصف درآيد زيرا هر چه بوهم و فکر و عقل ما آيد حق متعال و ذات ذوالجلال اجل از آن است و مافوق آن است پس چگونه


مي خواهد بوصف درآيد.