بازگشت

درنگي در خطبه حضرت زهرا(سلام الله عليها)


بانوي اول



داستان شورانگيز حيرت افزا و پرآب چشم دختر پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم)، فقط سرگذشت زندگي شخصي نيست، بلكه فراتر از فرد تاريخي، مانند خود تاريخ پويا و درس آموز است. اگر تاريخ آفرينان را از حوادث زمانمند جدا كنيم، درمي يابيم كه جهان به سان مجموعه اي كه از قوانين تغييرناپذير الهي پيروي مي كند، هماره در حال تكرار وضعيت هاي پيشين است. به همين دليل است كه سخن گفتن از شادي، غم، معصوميت، تنهايي و شكوه خاندان عصمت(عليهم السلام) كه يكه تازان ميدان تاريخ سازي شيعي اند ،رنگ كهنگي به خود نمي گيرد. از سوي ديگر، از آن جا كه پيشوايان دين را فراتر از زمان و مكان و وضعيت هاي بشري مي دانيم، آثار فعال آنان نيز در مرز تاريخ محدود نمي ماند.



داستان زندگي قديسه زهرا(سلام الله عليها)، به حكم همان نگرش هاي شيعي، چنان حكمي دارد. ماجراي درآمدن او به مسجد و خطبه خواني و فرياد بر آوردن از ستم و حق به يغما رفته اش، فقط يك مساله شخصي نبود.



اين گفتار به ظاهر براي احقاق حق شرعي خانواده پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) يعني استرداد «فدك» بيان شد ولي در واقع، هدف آن احياي ذهن خاموش جامعه آن دوران و نجات امت نوپايي بود كه بر اثر دوگانگي در مسير حركت خود، در فلسفه سياسي اش دچار انحراف هايي بنيادين شده بود. در اين نوشته، پيش از گذري اجمالي بر محتواي خطبه حضرت زهرا(سلام الله عليها)، مناسب است نكاتي را به عنوان مقدمه بياوريم:



?. اين خطبه، گذشته از آن كه در كتابها و منابع اصيل و كهن تاريخ و حديث اهل سنت گزارش شده است، به لحاظ استواري متن و زيبايي لفظ، همراه با ويژگي بيان بديهه گويانه آن، و نيز با توجه به اوضاع و شرايط اجتماعي آن روزگار و وجود مخاطباني غفلت زده، اصل صدورش از فاطمه(سلام الله عليها) قطعي است. علامه مجلسي (بحارالانوار، ج ?? ص ???) سيد شرف الدين عاملي (النص الاجتهاد، ص ??) ابن ابي الحديد معتزلي (شرح نهج البلاغه، ج ،?? ص ???) مطابق نقل استاد سيد جعفر شهيدي، قديمي ترين سند كه اين خطبه در آن ضبط شده است، كتاب بلاغات النساء گردآوردنده ابوالفضل احمد بن ابي طاهر مروزي (???-??? ه ق) است. (شهيدي، ???).



?. نكته ديگر اين است كه در اين خطبه، استعاره، تشبيه و كنايه و ديگر بدايع لفظي به كار رفته است و اين نبايد به اين وهم دامن بزند كه پس خطبه صحت سندي ندارد و مجعول است به اين بهانه كه هرگاه سخنراني در جمع مردم خطبه بخواند، گفتار او نثر مرسل خواهد بود، بخصوص كه گوينده در مقابل طرح شكايت و دادخواهي باشد. نظير چنين صنعت هاي لفظي و معنوي را در گفتارهاي كوتاه صحابه به مردم حجاز در صدر اسلام، فراوان مي بينيم. چه رسد به خانواده پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم).



?. كدام ضرورت باعث شد تا دختر ارجمند پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) چنان نطقي را ايراد فرمايد؟ بيشتر محققان و نويسندگان پاسخ اين پرسش تاريخي را كه بخش مهمي از تاريخ اسلام را به خود اختصاص داده است، در غصب مزرعه معروف« فدك» مي دانند و خطبه فاطمي رادر حكم استيفاي اين حق شرعي و الهي خانواده وحي.



بايد گفت اگرچه داستان فدك، اقدامي مرتجعانه و ستم آشكاري بر آل محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) بود اما درد و رنج فاطمه(سلام الله عليها) صرفا از پيامد اين اتفاق نامبارك نبود. نگاه به محتواي خطبه، روشن مي كند كه اين خطبه نه تنها شرح غارت مزرعه فدك، بلكه توصيف تاراج غارتگراني است كه مزرعه اسلام را نشانه رفته اند.



طرح مساله فدك، اگرچه در شمار مسائل مهمي است كه مورد توجه دختر بزرگوار پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) است، اما با اين همه در آن حد از اهميت نيست كه ايشان تنها براي به دست آوردن آن به چنين اقدام شورانگيزي دست بزند. به خطا رفته ايم اگر هدف از اين سخنراني را بازپس گيري فدك بدانيم و آن را با نام «خطبه فدك» بشناسيم.



بانوي بزرگوار اسلام در اين خطبه بسياري از دقايق و معارف نظري و به تعبير جامع تر «الهيات قرآني» و قوانين و سنن اجتماعي و فلسفه پاره اي از احكام و نيز مسائل اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي، به ويژه فلسفه سياسي (امامت) و نقش آن را در تبيين توحيد نظري و تحقق توحيد عملي بيان كرده است. به همين دليل است كه مي گوييم فاطمه(سلام الله عليها) «يك خانه نشين ناآگاه نيست. او راه رفتن را در راه مبارزه آموخته است و سخن گفتن را در تبليغ، و كودكي را در مهد طوفان نهضت به سر آورده و جواني را در كوره سياست زمانش گداخته است. او يك زن مسلمان است. زني كه عفت اخلاقي او را از مسئوليت اجتماعي مبرا نمي كند» (شريعتي ص ???)



شيوه آمدن زهرا(سلام الله عليها) به سوي مسجد، چنان عفيفانه بود كه سرآسيمگي و شرم درهم آميخته بود و عظمت روح و صلابت و وقار را يكجا به نمايش مي گذاشت. گويي اين پيامبر است كه از كوه حرا سرازير گشته تا پيام بيدارگر « قم فانذر» را به گوش مردم برساند.



ترجمه بخش هايي از اين خطبه، محتواي چندگانه آن را معرفي مي كند. «... حمد و ستايش، خداي را بر نعمت هايي كه ارزاني داشت و شكر و سپاس او را بر انديشه نيكويي كه در دل نگاشت و ثنا و تحسين بر آنچه از پيش فرستاد.



مردمان رابراي تداوم وتسلسل نعمت هابه سپاس گزاري فراخواندوبه پاس فراواني پاداش،دروازه ستايش رابه روي خلق گشودوبااين فراخواني به ستايش وسپاس ،نعمت هاي خودرادوچندان كرد....



وبراين حقيقت گواهي مي دهم كه جزالله خدايي نيست ويگانه اي بي شريك است.اخلاص (درانگيزه وعمل)راتأويل آن قرارداد،ودل هاراگستره پيوندباآن نمود،ومشعل انديشه آن رادرذهن هابرافروخت...



خداوندپدرم رابرانگيخت تاكارخودراتمام نمايدوآن چرا كه درجهت اراده وفرمان اوبود،به پيش بردوبرنامه هاي حتمي خودراكه به رشته محكم تقديركشيده بود،به انجام رساند...



خداي بزرگ تاريكي هارابه بركت وجودپدرم روشن ساخت و دل ها را از تيرگي كفربپرداخت وپرده هاي حيرت را،كه بر ديدگان افتاده بود،به يك سو انداخت و درميان مردم به هدايت و روشنگري برخاست و آنان را از كژراهه رهانيد و كوردلي را از آنان زدود وبه آيين پايدار اسلا م راهبري كرد وبه راه راست فراخواند...



خداوند،ايمان شماراباعث تطهيروپاكيزگي از شرك قرار داد وبراي وارستن شما از كبر،نمازراوبراي پاكيزه كردن جان و رويش روزي،زكات را و براي استواركردن اخلاص،روزه را و براي استحكام دين،حج راوبراي امنيت ازپراكندگي،امامت راوبراي سامان يافتن امت،پيروي ما را وبراي عزت وسربلندي اسلام وخواري وسرافكندگي كفرونفاق،جهاد راوبراي دريافتن پاداش معنوي،صبروشكيب را مقرركرد...



اي مردم،درحالي كه برلبه پرتگاه آتش(كفروجهل ونفاق)بوديد و با خواري و ذلت زندگي مي كرديد، و از كمي و قلت و ذلت، مانندشربت آبي بوديدكه تشنه اي بياشامد و لقمه هرخورنده وشكارهردرنده و لگدكوب هررونده بوديد.نوشيدني تان آب گنديده وناگوار و خوردني تان پوست جانوران مرداربود ومردماني پست وبيمناك ازهجوم همسايگان بوديد،تا آن كه خداي تبارك وتعالي به بركت وجودپدرم شماراازخاك مذلت بيرون كشيدوسرتان رابه اوج رفعت برافراشت،بعدازآن همه رنج هاكه ديد وسختي هاكه كشيد...



علي وابسته ترين ونزديك ترين كس به رسول خدابود و سالار دوستان خداوند،كه باهمه آنان كه باپيامبربه جنگ برخاسته بودند،درپيكاربود ودرجهت سربلندي وبالندگي اسلام،صميمانه وسخت كوشانه و تلاش گرانه؛دامن همت بركمر نهاده بود و ازسرزنش هيچ ملامتگري نمي هراسيد.با اين همه شما در زندگي راحت و دربستر امن و آسايش و درنهايت خوشگذراني و آرامش غنوده بوديد و در انتظاررويدادي ناگواربراي ما.(مردماني بوديدكه)درشرايط بحراني ،عقب نشيني كرده و از عرصه جنگ فرار مي كرديد».



***



دردوران پيامبروصدراسلام،مسجدتنهامركز دادخواهي بود.هركس ازصاحب قدرتي شكايتي داشت،هركس ازحاكم و يا زمامدار رفتاري دور از سنت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) مي ديد،شكايت خودرابرمسلمانان عرضه مي كرد و آنان مكلف بودند تا آنجا كه مي توانند او را ياري كنند و حق اورا بستانند.



ازدخترپيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) حقي راگرفته بودندوباگرفتن اين حق سنتي راشكسته بودند.اومي ديد نزديك است حكومت دراسلام،رنگ، نژاد و قبيله را به خود بگيرد(كاري كه سي سال بعدصورت گرفت).مهاجران كه ازقبيله قريشند،انصاررا ازصحنه سياست بيرون راندند،انصار كه خود ياوران پيغمبربودند،پس ازپيامبرخواهان حكومت شدند.



قريش در دوره پيش از اسلام خودراعنصري ممتازمي دانست وامتيازاتي براي خودپديدآورد.با آمدن اسلام آن امتيازات ازميان رفت.اكنون اين مردم بار ديگر گردن افراشته اند و رياست بر مسلمانان را حق مسلم خودمي دانند،آن هم نه براساس امتيازات معنوي،چون علم ،تقوا و عدالت،بلكه تنهابه اين دليل كه ازقريشند.دخترپيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نمي توانست براين اجتهادها وبدعت ها،آرام ياخاموش بنشيند.بايدمسلمانان را ازاين سنت شكني ها برحذر دارد.اگرپذيرفتند،چه بهتر وگرنه نزدخداوندمعذورخواهدبود.



پس بامراجعه به اين خطبه مي بينيم كه سخن آن بسيار فراتر ازحق مادي است و به امت اسلام مربوط مي شود و تاريخ ،خوب نشان داده است كه آنگاه كه پاي سنت شكني و فرارفتن ازمرزهاي شريف شريعت درميان بوده است ،خاندان پيامبراسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) كوتاه نمي آمده اند.و چنين است كه داستان شورانگيز،حيرت فزا وپرآب چشم دخترپيامبراسلام(صلي الله عليه و آله و سلم)فقط سرگذشت زندگي شخصي نيست.

پاورقي

?.شهيدي،جعفر،زندگاني فاطمه زهرا،دفترنشرفرهنگ اسلامي????،.ترجمه بخش هايي ازخطبه حضرت زهرا(سلام الله عليها) در اين مقاله،اساس ترجمه استاددكترشهيدي دراين منبع است،با برخي تصرفات.



?.شريعتي علي،فاطمه،فاطمه است،انتشارات حسينيه ارشاد،مجموعه آثار،شماره??.



?.خلجي ،محمدتقي،رخساره خورشيد؛شرح خطبه حضرت زهرا(سلام الله عليها)،انتشارات ميثم تمار????،.



?.قزويني،سيدمحمدكاظم ،فاطمه الزهرا من المهد الي اللحد،بيروت،دار صادر????،ه.ق.

پوريا كشوري